شرف نامه
بیا به بزم وطن شور و عشق بر پاكن
سبوی غم بشكن می به جام مینا كن
شراب پاک مغان نوش و در كمال ادب
دو جرعه نیز نثار ره اهورا كن
سرود پاكی و نیكی به گوش یار بخوان
و در بلوغ خرد ، یادی از اوستا كن
بیا و زند بخوان تا سپیده با زرتشت
شكوه جلوهی خورشید را تماشا كن
بگو كه نیک بیندیش و نیک كن گفتار
چو نیک شد همه كردار، شكر مزدا كن
بگو كه ملت ما سرفراز تاریخ است
و دشمنان وطن را خفیف و رسوا كن
پیام عز و شرف را بخوان ز شهنامه
و رمز و راز شرفنامه را هویدا كن
نبسته دست ترا فتنههای چرخ بلند
مقام خویش در اوج حماسه پیدا كن
بیا و پهنهی این خطهی خدایی را
برای جشن خرد پیشگان مهیا كن
اگرچه گوش ستم از چرا گریزان است
بیا تمام سخن را چرا و آیا كن
چرا ز خون سیاوش برآمده ضحاک؟
بیا به علم و خرد حل این معما كن
تو قطرهای و منم قطره و وطن دریا
بیا و قطرهی جان را نثار دریا كن
به شوق دیدن فردای عشق و آزادی
به نور دانش امروز ، فكر فردا كن
امید « میچكد از ابر « اتحاد » بیا
و بوستان وطن را دوباره احیا كن
*مصطفی بادکوبه ای*
|