نمایش پست تنها
  #20  
قدیمی 07-10-2014
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض کیجا

کیجا

کیجا با این همه لطفی که داری
نمی خواهی شبی با ما سر آری ؟
نمی دانی که در این قلب خونبار
نمانده طاقت صبر و قراری
کیجا این گیسوان دسته دسته
مرا آشفته و دیوانه کرده ست
همین سنجوق و پولک های رخشان
مرا با خویشتن بیگانه کرده ست
کیجا شهر شما شهر عجیبی است
کسی با ما نیامیزد که : یارم
تو که از پنجره بوسه پرانی
نمی خواهی دمی باشی کنارم ؟
کیجا این دامن پر چین و پرچین
چو افشان می شود بر روی قالی
بدان نقش و نگار بته جقه
دلم را می کند حالی به حالی
کیجا اندوه غربت درد تلخی است
نمی دانی که من با من به قهر است
به کام مرد تنها در غریبی
شراب کهنه را طعمی چو زهر است
کیجا هرگز نباید موج دریا ببیند
شهد در کام من و تو ؟
نباید ماسه های شور و نمناک
بگیرد طرح اندام من و تو ؟
کیجا با ما به از این باش زین پس
که ما در شهر خود دلدار داریم
ولی اینجا در این شهر مه آلود
امیدی زان لب خونبار داریم
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید