نمایش پست تنها
  #9  
قدیمی 03-11-2013
li@
Guest
 
نوشته ها: n/a
پیش فرض

شلغم داغه!!

..شلغم داغه...مرهم سینه اس شلغم...اینها آوایی بود که سالها پیش مدام توی کوچه ها میپیچد وعابرین و بچه هایی رو که از شدت سرما دستها و گوشهاشون یخ زده بود به سمت خودش جلب میکرد...بعضی ها با چرخهای دستی و بعضی دیگه قابلمه و سبد برسر کار فروختن شلغم رو انجام میدادن ..وچه خوشمزه بود باقالی و شلغمی که توی یه تیکه کاغذ دفتر مشق و یا دیکته بچه ها گذاشته می شد وچهار قاچش میکردن و دستمون میدادن !!گاهی کاغذ خیس شده رو هم میک میزدیم تا شوری نمکش رو تو دهنمون حس کنیم!..با اینهمه کثیف کاری بازم شلغمی که توی خونه میخوردیم مزه شلغم دوره گردها رو نمیداد! ..


-------------------------

9 روز دیگر مانده به عید!!!

۹ روز دیگه مانده به عید!!....این روزا توی مدرسه حس و حال دیگه ای داشت عید نزدیک بود مامانها سبزها رو گذاشته بودن! دل تو دل بچه ها نبود عیدی و کفش و لباس نو و برنامه ها و کاتونهای عید در راه بود..طاقتمون طاق شده بود..دیگه نمیتونستیم منتظر بمونیم..هر روز یه نفر میرفت پای تخته و عبارت چند روز مانده به عید رو مینوشت و هیجانمون رو بیشتر میکرد..چه لذتهایی داشتیم بچگی ها!!

ویرایش توسط ترنم : 03-11-2013 در ساعت 12:13 PM دلیل: حذف لینک و ترکیب پست کوتاه و متوالی
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید