یکی دیگه از کتابهایی که من واقعاً از خوندنش لذت بردم، "اگر فردا بیاید" نوشته "سیدنی شلدون" است.
داستان در مورد دختری است به نام تریسی ویتنی که در اوج جوانی و موفقیت کاری بر اثر یک توطئه به زندان افتاده و در اثر یک اتفاق ساده آزاد می شود.پس از آن مسیر زندگی تریسی کاملاً عوض می شود. او که از برخورد افراد جامعه سرخورده شده است شیوه دیگری برای گذران زندگیش انتخاب می کند و... به نظر من جذابیت این کتاب و سایر کتابهای سیدنی شلدون در اینه که اصلاً ریتم یکنواختی نداره و مدام اتفاقات غیر منتظره در اون رخ می ده. من حدوداً 8 تا کتاب از این نویسنده خوندم که به نظرم همشون قشنگ بودن ولی این یکی بیشتر به دلم نشسته!
و اما توضیحاتی در مورد نویسنده:
سیدنی شلدون (متولد 1917- شیکاگو) در ۵۰ سالگى يعنى پس از گذشت ۲۰ سال از دريافت نخستين جایزه اسكارش براى نوشتن بهترين فيلمنامه اوريژينال«The Bachelor and The Bobby-Soxer» ، نخستين رمان موفقش را به رشته تحرير درآورد. در آن زمان ۶ نمايش از او در برادوى بر روى صحنه رفته بود و در سال ،۱۹۷۰ وقتى كهنخستين كتابش را به بازار ارائه داد يكى از ۳ مجموعه فيلم هاى تلويزيونى اش هر هفته ازتلويزيون آمريكا پخش مى شدند. آثار شلدون در شمارگان ميليونى در كشورهاى مختلف به فروش رسيده اند و همين محبوب بودن او را نزد عوام و خواننده هايى كه به اوارادت خاصى دارند، ثابت مى كند. نام شلدون به كتاب ركوردجهانى گينس راه يافته است و اين نه فقط به دليل ترجمه آثارش به بيشترين تعداد زبان ها در دنياست بلكه همچنين براى شمارگان بالاى آنهاست كه به۳۰۰ميليون نسخه مى رسند.
شخصیتهای داستان او معمولاً زنانی سرسخت، قاطع و پرصلابت هستند.
این نویسنده موفق سرانجام در سال 1987 و در سن 89 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری ذات الریه درگذشت. از آثار او می توان به ترس از تاریکی، استاد بازی، سفیر کبیر، شن های زمان، آنسوی نیمه شب، رویاهایت را به من بگو، روز رستاخیز، صبح/ظهر/شب، خشم فرشتگان، خط خون، دنیا به آخر می رسد، اگر فردا بیاید و... اشاره کرد.