نمایش پست تنها
  #11  
قدیمی 07-23-2013
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض شعری از "روشنک ارتیاعی" _ شاعر کرمانشاهی

شعری از "روشنک ارتیاعی"


پرواز می کنم که بگویم رسیده ام

هر چند آسمان شما را ندیده ام


من خود به اختیار قفس را شکسته ام

من خود به اختیار شما را گزیده ام


بر شانه های خسته شیطان نریختم

بار گناه گندم و سیبی که چیده ام


باید صبور بین شما زندگی کنم

هر آنچه دیده ام بنویسم ندیده ام


له می شوم در آینه هر روز بیشتر

انگار که تمام خودم را جویده ام


آنقدر خسته ام که تصوٌر نمی کنید

آنقدر راه رفته که دیگر بریده ام


گاهی هوا برای نفس کم می آورم

گویی تمام خاک جهان را دویده ام


ای مردمی که پشت سرم حرف می زنید

من جور سادگی شما را کشیده ام...
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 07-23-2013 در ساعت 01:00 PM
پاسخ با نقل قول
5 کاربر زیر از رزیتا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید