من اما مجالش ندادم
و خنجر به گلويش نهادم
آهنگی فراموش شده را در تنبوشهء گلويش قرقره كرد
و در احتضاری طولانی شد سرد
و خونی از گلويش چكيد به زمين
يك قطره
همين!
خون آهنگ های فراموش شده ...
سرود مردی كه خودش را كشته است
احمد شاملو
__________________
.
.
ای مردمان ای مردمان از من نيايد مردمی
ديوانه هم ننديشد آن كاندر دل انديشيده ام
.
«اگر تنهاترین تنهایان جهان باشم خدا با من است»
«او جانشین همهء نداشتنهای من است»
«معلّم شهید دکتر علی شریعتی»
تا عاقل به دنبال پل می گشت
دیوونه از رودخونه گذشت ...