موضوع: ساقی نامه
نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 11-25-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ساقی‌نامه

ساقی‌نامه




ساقی‌نامه به نقل از دهخدا "نوعی شعر مثنوی در بحر متقارب [ِ مثمن مقصور یا محذوف] است [وزن و گویش حماسی دارد] که در آن شاعرخطاب به ساقی کند و مضامینی در یاد مرگ و بیان بی‌ثباتی حیات دنیوی و پند و اندرز و حکمت و غیره آورد. با اینکه این نوع شعر را به علت ذکر باده و جام با سایراشعار خمریه مناسبتی است اما دو شرط اینکه مثنوی باشد و در بحر متقارب گفته آید آن را نوع خاصی در میان اشعار فارسی قرار می‌دهد و نیز روح خاص فلسفی و اخلاقی و عرفانی این نوع منظومه‌ها با مضامین عادی سایر خمریات تفاوتی آشکار دارد."


برای مثال ساقی‌نامه متفاوت از مغنی‌نامه و خمریه است. مغنی‌نامه خطاب به مغنی است و دعوت و ترغیب اوست به خواندن آواز و سرود و رامش‌گری (به نقل از دهخدا). شعرهایی که در توصیف شراب سروده شوند خمریه نامیده می‌شوند (مانند خمریه‌های رودکی و منوچهری. خمریه از عرب وارد فارسی شده و والد ساقی‌نامه شمرده می‌شود.)


هرچند که برخی فردوسی را پایه‌گذار ساقی‌نامه می‌دانند، نظامی گنجوی، ملهم از ابیات پراکنده‌ی شاه‌نامه، سراینده‌ی نخستین منظومه‌ی مستقل از این نوع است. بعدها دیگران نیز راه نظامی را ادامه دادند و ساقی‌نامه را به سبکی در شعر کلاسیک ایران تبدیل نمودند. ساقی‌نامه‌ی حافظ و نظامی معروف‌ترین ساقی‌نامه‌های ادبیات ایرانند.


اجرای آوازی ساقی‌نامه‌ها (که صوفی‌نامه نیز نامیده‌ می‌شوند) معمولا در مایه‌های بیات اصفهان و ماهور (و بعضی وقتها نوا) است. ساقی‌نامه در افشاری "کشته مرده" هم نامیده می‌شود.


ابیاتی از ساقی‌نامه‌ی رضی‌الدین آرتیمانی:

الهی به مستان میخانه ات
به عقل آفرینان دیوانه ات
به مستان افتاده در پای خم
به رندان پیمانه پیمای خم
که خاکم گل از آب انگور کن
سراپای من آتش طور کن


ابیاتی از ساقی‌نامه‌ی حافظ:

بیا ساقی آن می که حال آورد
کرامت فزاید کمال آورد
بیا ساقی آن می که عکسش ز جام
به کی‌خسرو و جم فرستد پیام
به من ده که بدنام خواهم شدن
خراب می و جام خواهم شدم
بده تا روم بر فلک شیر گیر
به هم بر زنم دام این گرگ پیر


ابیاتی از ساقی‌نامه‌ی وحدت کرمانشاهی:

بیا ساقی و می به گردش درآر
که دل گیرم از گردش روزگار
میی ده که چون ریزیش در سبو
برآرد سبو از دل آواز او

ابیاتی از ساقی‌نامه‌ی امیدی تهرانی:


بیا ساقی آن تلخ شیرین گوار
که شیرین کند تلخی روزگار
بیا ساقی آن جام گیتی نما
که از جم رسیدست دورش به ماب
یا ساقی آن آفت عقل و هوش
بیا ساقی آن لعبت لعل پوش
به من ده که بی هوشیم آروزست
به مستان هم آغوشیم آروزست





...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید