نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 02-06-2012
مهبا آواتار ها
مهبا مهبا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال بخش کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: سرپل ذهاب
نوشته ها: 712
سپاسها: : 1,370

1,384 سپاس در 473 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض افسانه ها ، متل ها ، قصه ها ، داستان های کرمانشاهی

افسانه ها ، متل ها ، قصه ها و داستان های رایج

در بین مردم کرمانشاه






افسانةها، متل ها ، قصه های عامیانه ، بخشی از دانش بشری است که در درازنای زمان از نسلی به نسل دیگر واگذار شده و چون از آن عوام می باشد

پیوسته دهان به دهان گشته و از سینه پر درد مادران و پدران خسته از کار روزانه ، بر خاسته و در گوش کودکان در شبهای گرسنگی و بی خوابی ،

چون زمزمه ای دلنشین و یا چون شیر وشکر با جان آنان عجین شده است . قصه گویی مادران برای کودکان کمک شایانی نموده است تا این گنجها از چپاول زمانه در امان بمانند .

افسانه ها بی شناسنامه و بی کس و کار نیستند. آنها سینه به سینه گشته اند و رشد کرده اند و تا به امروز نگهداری شده اند و از هر سندی معتبرتر مانده اند…

افسانه، بازتاب ویژگی های زندگی مردم است. روابط انسانها و روش برخورد آنها با یکدیگر را تجریه و تحلیل می کند.

افسانه، تفسیرگر احساسات عمیق و ژرف انسانی است و در بطن خود طی قرون و اعصار، ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع را حفظ کرده است

همه ی ما در سایت های مختلف بخشی رو می بینیم به اسم داستان که شامل داستان آموزنده ، عاشقانه ، عارفانه و غیره ... است .

اما من فکر کردم که جا برای تاپیکی که ما هم داستان ها و افسانه هایی که در بین مردم استانمان رایج است یکجا بنویسیم

داستان هایی که سینه به سینه به ما رسیده و همیشه مادر بزرگ ها برامون تعریف کردن و از شنیدن آنها لذت بردیم

البته من که مادر بزرگ هایم رو ندیدم اما از مادرم خیلی شنیدم و من قبلا در پایانامه دانشگاهم و تحقیقات مربوط به رشته ام که جامعه شناسی میشه

از آنها استفاده کردم و خیلی هم دوستشون دارم

و حالا میخوام همه با هم اینجا داستان هایی که بلد هستیم و مربوط به فرهنگ عامیانه کرمانشاه هست در ذهن مردم این استان هست بنویسیم




__________________

چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم


پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از مهبا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید