نمایش پست تنها
  #21  
قدیمی 07-03-2010
LP Girl آواتار ها
LP Girl LP Girl آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: غرب تهران
نوشته ها: 1,075
سپاسها: : 0

20 سپاس در 19 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید ايده‌هاي رها شده

درباره «هفت دقيقه تا پاييز»
ايده‌هاي رها شده





تماشاگران و علاقه‌مندان سينما، راه‌هاي شناخت‌شان از اين رسانه ، صرفاً به فيلم‌هاي نمايش داده شده محدود نمي‌شود. آنها پيگيرانه و مشتاق، اخبار فيلم‌هاي ساخته شده در سينماي ايران و نمايش داده شده در جشنواره فجر را دنبال مي‌كنند و نقدها را مي‌خوانند و شناخت كلي‌شان جامع‌تر از كساني است كه مثلاً كل تصورشان از فيلمسازان هموطن‌شان برگردد به فيلم‌هايي كه از آنها ديده‌اند. عليرضا اميني براي اين گروه علاقه‌مند به سينما، ويژگي‌هايي دارد كه اين ويژگي‌ها هيچ ربطي به فيلم آخر او «هفت دقيقه تا پاييز» ندارد. ممكن است كارگرداني را تصور كنيم كه با شيوه‌اي متفاوت كارنامه‌اش را آغاز مي‌كند اما سپس احساس مي‌كند كه بايد با رويكردي تازه فعاليت فيلمسازي‌اش را ادامه دهد.


اميني كارش را با فيلم‌هاي تجربي و ارزان شروع كرد و تا پيش از فيلم آخرش نيز به اين شيوه وفادار ماند. خصوصيات كار ارزان و تجربي عبارتند از مثلاً استفاده از نابازيگران، طبيعت بكر به‌جاي لوكيشن‌هاي طراحي شده، قصه‌هايي با خط روايي كم‌رنگ و... اما اين اتفاق در «هفت دقيقه تا پاييز» كاملاً برعكس مي‌افتد و اميني به سينماي بدنه‌اي نزديك مي‌شود كه براي جذب تماشاگران انبوه ساخته شده و در آن تعدادي از مشهورترين بازيگران سينماي ايران حضور دارند. البته اميني حتي در اين فيلمش نيز سعي كرده تا آنجايي كه ممكن است به اصول اوليه كارش وفادار بماند كه جزييات اين موضوع را در ادامه مورد اشاره قرار مي‌دهيم. اما به هر حال تفكر كلي حاكم بر «هفت دقيقه تا پاييز» منطبق با اهدافي كه پيشتر اميني در فيلم‌هاي خود مد نظر داشت، نيست. فيلم بعدي اين فيلمساز نشان خواهد داد كه آيا او بار ديگر به شيوه قبلي خود برمي‌گردد يا اين كه در عرصه سينماي بدنه فعاليتش را ادامه خواهد داد.


البته بايد به فيلمسازاني مانند اميني حق داد كه در اين مقطع تاريخي تغيير سبك بدهند و به اين سينما گرايش پيدا كنند. نگارنده معتقد است كه «هفت دقيقه تا پاييز» از هر حيث بهتر و كارشده‌تر از فيلم‌هاي قبلي اين كارگردان است ونبايد از اين واقعيت غافل شد كه سينماي تجربي از جنس «نامه‌هاي باد» و «دانه‌هاي ريز برف» در شرايط كنوني سينماي ايران كه در آن اقتصاد و بازدهي گيشه حرف اول و آخر را مي‌زند، محلي از اعراب ندارد و مروري بر فيلمسازان هم‌نسل اميني نشان مي‌دهد كه آنان نيز بيش و كم، در حال تغيير روش فيلمسازي خودشان هستند و قواعد سينماي حرفه‌اي ايران را پذيرفته‌اند.


سينماي «هفت دقيقه تا پاييز» متكي بر سرگرمي است. زماني كه صحبت از سرگرمي مي‌شود، بحث تماشاگر عام مطرح مي‌شود و سخن از نيازهاي عمومي به ميان مي‌آيد. پس كارگردان در اين عرصه چندان مختار و آزاد نيست كه هر چه خواست بگويد. او بايد نيازهاي عمومي تماشاگران را در نظر بگيرد و هر ايده و نكته‌اي كه دارد را در بستري دراماتيك و قصه‌گو و براي سرگرم كردن تماشاگر ارائه كند. اين چنين است كه «هفت دقيقه تا پاييز» با حضور بازيگران سينماي تجاري ساخته مي‌شود و تهيه‌كننده‌اي مطرح توليد آن را متقبل مي‌شود و در سالن‌هاي متعدد سينمايي روي پرده مي‌رود. اين، نخستين فيلم اميني است كه اين قابليت را دارد تا نام اين كارگردان را در ذهن تماشاگران عام سينما ماندگار سازد و آنان را كنجكاو كند كه فيلم بعدي او چه خواهد بود. پس مقطعي تازه در كارنامه اميني با اين فيلم آغاز شده است و موفقيت اين فيلم نزد منتقدان و حتي تماشاگران، نويد ظهور دوباره كارگرداني را مي‌دهد كه مي‌تواند در بستري حرفه‌اي و با رعايت ذائقه عمومي مردم، فيلمي بسازد كه در آن ايده‌پردازي‌هاي خوبي هم وجود دارد.


اين روزها بسيار گفته‌اند و بسيار شنيده‌ايم كه «هفت دقيقه تا پاييز» متأثر از «درباره الي...» است. اين ديدگاه گاه منجر به دلخوري اميني هم شده است كه مجبور شده در دفاع از كار مستقل خود برآيد. اما باوجود اين كه بايد به اميني حق داد، نمي‌توان از حقيقت نهفته در آن اظهارنظر عمومي غافل ماند.


«درباره الي...» فيلمي است كه تأثيرات آن بر سينماي ايران همچنان ادامه خواهد داشت. دامنه تأثير اين فيلم بر ناخودآگاه بسياري از فيلمسازان است. پس اگر چه اميني فيلمي مستقل از «درباره الي...» ساخته اما علائم و نشانه‌هاي درونمايه‌اي فيلمش، كه در ضمن قصه اصلي روايت مي‌شود، تحت‌تأثير غيرمستقيم فيلم اصغر فرهادي است. مهم‌تر از همه اتفاقي است كه در شكلي فاجعه‌بار بر زندگي شخصيت‌ها اثر مي‌گذارد. ممكن است اگر «هفت دقيقه تا پاييز» پيش از «درباره الي...» ساخته مي‌شد، شيوه مكث و درنگ كارگردان بر اين حادثه در فيلمش به گونه‌اي ديگر رقم مي‌خورد. حتي دامنه اين تأثيرپذيري ناخودآگاه را مي‌توان به نحوه شخصيت‌پردازي نيز گسترش داد. پس «هفت دقيقه تا پاييز» به عنوان يكي از فيلم‌هاي برجسته سينماي ايران در سال گذشته، فيلمي است كه متعلق به زمان خود است و در آن دغدغه‌هايي مطرح مي‌شود كه نخستين بار در كار اصغر فرهادي برجستگي يافتند و ميزانسن سينمايي پيدا كردند.


گفتيم كه اميني در فيلم قصه‌گوي خود به برخي اصول قبلي خود نيز وفادار مانده است؛ مهم‌ترين اينها استفاده از محسن تنابنده در نقش اصلي است. صرف‌نظر از اين كه او «بازيگر» است و روش كارش بسيار متفاوت از ستاره‌هاي سينماي ايران، بايد گفت كه اين دو پيش از اين سابقه چند همكاري را نيز با يكديگر داشتند. تنابنده بازيگري است كه در عرصه فيلمنامه‌نويسي نيز تبحر دارد و همين شناخت او از متن، كمك بسياري كرده تا زندگي 4 شخصيتي كه در «هفت دقيقه تا پاييز» مي‌بينيم، پرورش‌يافته و دقيق به نظر بيايند. حتي اميني در انتخاب هديه تهراني در فيلمش پس از چند سال دوري اين بازيگر از سينماي ايران، از او به گونه‌اي استفاده كرده كه بسيار متفاوت از فيلم‌هاي تجاري اين بازيگر جلوه مي‌كند. تهراني در «هفت دقيقه تا پاييز» تقريباً بدون گريم بازي كرده و در ارائه شخصيتي كه بر عهده‌اش گذاشته‌اند، بيش از هميشه به الگوي بازيگري به شيوه رئاليستي نزديك شده است.
اما نبايد از اشكالات اين فيلم دور ماند. اين اشكال‌گيري‌ها در واقع براي توصيه به كارگردان جوان و پويايي است كه ظرفيت شنيدن اشتباهاتش را دارد و ثابت كرده كه از نقدها و اظهارنظرها درباره فيلم‌هايش استفاده مي‌كند. مهم‌تر از همه، آن چيزي كه به ساختار فيلمنامه فيلم او لطمه زده، عدم‌پرداخت صحيح 2 شخصيت مكمل است. شخصيت‌هاي زوجي كه حامد بهداد و خاطره اسدي آنها را ايفا مي‌كنند، پرداخت درستي ندارد و قصه زندگي آنان به درستي طراحي نشده است. مثلاً مشخص نيست كه دليل پنهان‌كاري نيما (محسن تنابنده) در پناه دادن به باجناقش چيست. آيا اين دو به نوعي در مواردي كه ما نمي‌دانيم شراكت دارند؟ اگر اين واقعيت را بپذيريم، آن‌گاه بايد از خودمان بپرسيم كه چرا نيما در گفتگو با خواهرزنش جوري وانمود مي‌كند كه انگار از عملكرد غيراخلاقي او اطلاع دارد؟ اصلاً نيما به عنوان يكي از دو شخصيت اصلي چرا نبايد عقيده‌اي واحد و مشخص داشته باشد كه براساس آن بتوان درباره رفتارهايش قضاوت كرد؟ مثلاً او با اين كه ادعا مي‌كند مردي نيمه‌سنتي است كه با كاركردن زنش در شهرستان مخالف است، چرا بايد اينقدر راحت تغيير موضع داده و همراه خانواده‌اش راه بيفتد و عازم شمال شود؟ از اين گذشته كل واقعه مرگ هولناك همكارش چه ارتباطي با او دارد كه او بايد جوابگوي خواسته‌هاي همسر آن مرد مرده باشد؟



در صحنه‌اي كه اقدام فرهاد (حامد بهداد) را براي خودكشي مي‌بينيم، ظواهر جوري چيده شده‌اند كه هر لحظه انتظار چيزي را داريم كه مانعي براي اين كار شود. انگار نه‌تنها ما، بلكه خود اين شخصيت نيز كاري كه دارد مي‌كند را باور نداشته باشد. همچنين رفتار مريم (خاطره اسدي) در بيرون گذاشتن پول‌هايش از كيف خود، جوري است كه انگار كارگردان از جمع كردن ايده‌هايي كه آنها را در دقايق قبلي بسط‌شان داده ناتوان است، به ساده‌ترين و غير قابل‌باورترين شيوه متوسل شده تا سرانجام به تماشاگر بگويد كه مريم آن كاري كه دائماً آن را منكر بوده، انجام داده است. به نظر مي‌رسد كه ايده‌هاي زيادي كه در زندگي چهار شخصيت اصلي و مكمل فيلم مي‌بينيم، چندان به باروري نمي‌رسند و كارگردان در يك‌سوم پاياني فيلمش مجبور شده آنها را به‌گونه‌اي جمع‌وجور كند.


به هر حال همچنان كه گفته شد، «هفت دقيقه تا پاييز» يك گام بزرگ در كارنامه سازنده‌اش است با چند سكانس خاطره‌انگيز و زيبا كه نشان مي‌دهد اميني در اين عرصه هم حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد. مثلا سكانس تصادف و بيمارستان دكوپاژ بسيار خوبي دارد و معلوم است كه پشت آنها كارگردان درستي وجود دارد. اميدواريم اميني شيوه كاري‌اش را از اين پس نيز با همين قدرت ادامه دهد و فيلم به فيلم در كارش پيشرفت كند...

__________________
http://irupload.ir/images/6dzyzrzy0mmq77104rb.jpg

ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره! كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره!
توي پائيز مجاور، وسطاي ماه آذر، شد قرارمون كه باهم بزنيم به سيم آخر!


Babak Rahnama (New Song) :: Khodaye Man
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید