نمایش پست تنها
  #9  
قدیمی 03-14-2010
Zagros.p آواتار ها
Zagros.p Zagros.p آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: Iran
نوشته ها: 290
سپاسها: : 0

111 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Zagros.p به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مولوی كرد
سید عبدالرحیم فرزند ملا سعید نوه ملا یوسف جان فرزند ملا ابوبكر مصنفی چوری كه منتسب به سید محمد زاهد كه معروف به پیر خدر شاهو است می باشد . تخلص شعری وی ( مه عدوومی ) است و در فرهنگ و ادبیات كردی به مولوی مشهور است .مه وله وی (مولوی ) در سال 1221 هجری قمری در روستای سرشانه ( سه رشانه ) در منطقه تاو گوز كردستان عراق در خانواده ای فرهنگی - دینی چشم به جهان گشود . در كودكی همراه با خانواده به روستای بیژاوه نزدیك شهر حلبچه می رود و در آنجا نزد پدر قرآن می آموزد همزمان كتاب های مقدماتی فارسی و صرف و نحو عربی را نیز آموخته است . پس از آن همچون بسیاری از طلبه های كردستان برای فراگیری علم به شهر پاوه رفته است و پس از فراگیری علوم در شهر پاوه به چور از توابع مریوان رفته و پس از آن به سنه (سنندج ) رفته و در مسجد وزیر به تحصیل علوم زمان پرداخته است سپس به بانه و پس از آن به سلیمانی ( سلیمانیه ) رفته ور در مسجد گه وره ( بزرگ ) آن شهر از خدمت عالم بزرگ شیخ معروف نودی استفاده نموده است سپس به مسجد جامع حلبجه رفته و از وجود شیخ عبدالله خه رپانی استفاده نموده بعد از ان به قه لای جوانرود رفته و پس از آن دوباره به سنه (سنندج ) رفته و در مسجد دار الاحسان مدتی بیشتر از بار اول راگذرانده است . سپس به سلیمانی ( سلیمانیه ) رفته و در خدمت ملا عبدالرحمن نودشه ای كه مفتی سلیمانیه بوده و امام مسجد مه لكه ندی بوده است درس طلبگی را تمام كرده و موفق به اخذ اجازه از محضر ایشان گردیده است . پس از آن به روستای چروستانه در اطراف حلبچه رفته و در آنجا به تدریس پرداخته است . پس از مدتی هوای تصوف اورا مجذوب كرده و گرفتار ذوق اهل معنا می گردد و بهمین دلیل به شهر ته ویله رفته و صوفی شیخ عثمان سراج الدین كه خلیفه مولانا خالد نقشبندی بزرگ طریقه نقشبندی در كردستان می شود . و مدت زیادی را به عنوان مرید شیخ سراج الدین بسر می برد . پس از چند سال به روستای بیاویله نزدیك حلبچه می رود و پس از مدتی به روستای گونه رفته و چند سال نیز در آنجا می ماند . سپس به شه میران كه در آن زمان تحت اداره شیخ علی عبابیلی بوده است می رود كه شیخ علی احترام بسیار زیادی برای مولوی قایل بوده است اما پس از مدتی عثمانی خاله بدستور محمد پاشای جاف اداره شه میران را از شیخ علی گرفته و بهمین دلیل مولوی راهی روستای سه رشاته كه زادگاه اوست می شود و در همان روستا دیده از جهان فرو می بندد .
مولوی در سالهای حیات خویش با چند حادثه و فاجعه سخت مواجه شده است ( آنگونه كه از شعرهای او برمی آید ) اول سوختن كتابخانه مولوی كه در آن كتابهای بسیار و نوشته ها و حتی دیوان شعر او می سوزد . دوم وفات عنبر خاتون همسر مولوی است كه آنگونه كه پیداست احترام و عشق زیادی به او داشته است . سوم از دست دادن بینایی بمدت هفت سال كه همان باعث وفات و افول ستاره ای بی بدیل در آسمان شعر و ادب اورامان و كردستان می شود . سر انجام مولوی پس از 79 سال عمر سراسر با بركت در سال 1300هجری قمری دیده از جهان فرو بست .
از مولوی آثار ارزشمندی بجای مانده است .
دیوان مه وله وی
الفضیله : كه شامل 2031 شعر عربی است و در سال 1285 هجری قمری آنرا به رشته تحریر در آورده است .
العقیده المرضیه : مشتمل بر 2452 شعر كردی كه در سال 1352 هجری قمری از سوی محی الدین صبری النعیمی در مصر بچاپ رسیده است . اولین بیت دیوان اینگونه آغاز می شود .
زوبده ی عه قیده و خو لاصه ی كه لام
هه ر له تو بو توس ثه نای تام
الفوائح : كه شامل 527 شعر فارسی است كه همراه العقیده در سال 1352 توسط محی الدین صبری النعیمی در مصر بچاپ رسیده است .
بجز این موارد كتابی در باره اصول طریقه نقشبندی از ایشان بجای مانده است .
ئاماوه وه هار - مولوی کورد
ئاماوه وه هار ُ وه هاری شادی
بوی عه تر نه سیم غونچه ی ئازادی
خیل خانه ی خه فه ت بار به نی یش که رده ن
مه ینه ت روو نی یان وه ماوای مه رده ن
خه م وینه ی که مان قامه ت خه م بی یه ن
هه وارگه ی قه دیم نه ده سش شی یه ن
به زم شه وق و عه یش نه ده رووم جه مه ن
ئانه هیچ نه بو نه ده روونخه مه ن
ئینه نه تیجه ی دیای بالای تون
نیشانه ی وصال خال ئالای تون
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Zagros.p به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید