نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 04-23-2010
natanaeil آواتار ها
natanaeil natanaeil آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Apr 2010
محل سکونت: شهرکرد
نوشته ها: 466
سپاسها: : 28

49 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

[quote=Hiwa;147402]ده نگو باس، چیزی شبیه به گفتمانه اما با عنوانی خودیتر...

مطلبی جالب توی مصاحبه "فرهاد پیربال" دیدم که فارست عزیز برامان توی تاپیک هنرمندان گذاشته بود. به نظرم خیلی زیبا موضوعه باز کرده و توضیح داده :

سئوال : اما چرا با همه غنایی که در شعر و ادبیات کردی سراغ داریم، مردم کُرد در جهان بیشتر به واسطه سیاست و مسائل سیاسی شناخته می شوند تا هنر و ادبیات؟

جواب : این سوال قشنگی است. متاسفانه همه دنیا ما را فقط از طریق سیاست و مصیبت می شناسند. من از این خیلی متاسفم. چون ما فقط تراژدی نداریم. ما زیبایی هم داریم. فقط تاریخ گذشته را نداریم. امروز را هم داریم. فردا را هم داریم. ما هنر و ادبیاتی داریم که مجزا و متفاوت از ادبیات عرب است. هنرهایی داریم که می توانیم به آنها افتخار کنیم. ما ملت کوچکی نیستیم که فقط مصیبتی مثل حلبچه داشته باشیم. من فکر می کنم ادبیات و هنر ما آنقدر هست که بتوانیم در عرصه جهانی بگوییم ما هم هستیم.



نظر شما چیه؟[/quote]
من کرد نیستم اما وقتی جوابتو خوندم واقعا کیف کردم،چقدر بعضی حرفا میتونن قشنگ بیان شند.امیدوارم که فرزندان کردستان غنای فرهنگ کردی را به کردها و دیگران بشناسانند
با اجازه تون یکی از شعرای شیرکوه را اینجا می نویسم البته ترجمشو گرچه ترجمه هیچ وقت به پای اصل نمی رسه.





قطره قطره
باران می نویسد: گل
نم به نم
دو دیده ی من می نویسد: تو!
چه سال پر باران غریبی
چه اندوه دست و دلبازی
که این گونه
سنگ به سنگ
سرم را می شکند،شکوفه می کند
و برگ برگ
سرانگشتان مرده ام را می تاسد،سیاه می کند.
و خود همچون گیاهکی بی پناه
به باد سپرده می شوم
تا در زمهریر ذهن تو زندگی کنم،زاده شوم
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید