نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 12-01-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض گرانبهاترین شیء کشتی تایتانیک متعلق به ایران است

گرانبهاترین شیء کشتی تایتانیک متعلق به ایران است

آخرین نیوز: یک ترجمه‌ فراگیر از خیام که یک صحاف مشهور انگلیسی کار صحافی آن را انجام داده، در کشتی تایتانیک بوده که این صحافی یکی از گران‎ بهاترین صحافی‌ها بوده است.

محمدعلی فارسی، که فعالیت فیلمسازی را از سال ۱۳۶۷ در حوزه مستند سازی آغاز کرده، در گفت و گو با هفته نامه پنجره درباره ماجرای فیلمش، «حقیقت گمشده» که در جشنواره سینما حقیقت برگزیده شد توضیح داده است.

فارسی گفته است : "سفری کاری به لندن داشتم. آن‎جا دکتر جوزی موضوع جالبی را مطرح کردند، این‎که گرانبهاترین شی کشتی تایتانیک متعلق به ایران است! گفتند یک ترجمه‌ فراگیر از خیام که یک صحاف مشهور انگلیسی کار صحافی آن را انجام داده، در این کشتی بوده است.

این صحافی یکی از گران‎بهاترین صحافی‌ها بوده که به گفته کارشناسان انگلیسی، اگر این نسخه صحافی شده همراه با کشتی تایتانیک غرق نمی‌شد، با پولش می‌شد دو منطقه از لندن را خرید! این صحافی متأثر از نقوش ایرانی بوده.

یعنی هم محتوا و هم صحافی کتاب نسبتی با ایران داشته است. بعد از پایان کار، یک دلال کتاب را خریده و به قصد آمریکا سوار کشتی تایتانیک شده و این گنجینه ارزشمند همراه با کشتی غرق می‌شود. به گفته دکتر جوزی حقیقتا در تایتانیک گرانبهاترین شیء همین کتاب بوده است. کتابی با چنین پیشینه غنی ادبی و هنری، که ادوارد فیتزجرالد ۲۵ سال از عمر خود را صرف ترجمه آن کرده بود. "

وی افزوده است : " ما می‌خواستیم یک قصه با دو شخصیت روایت کنیم، یکی خیام و دیگری ادوارد فیتز جرالد. از دومی یک فریم عکس داشتیم و از خیام که ۹۰۰ سال پیش از دنیا رفته، فقط کتابی و سنگ قبری.

بدون تردید ساختن چنین مستندی خیلی دشوار است، ما از دو شخصیت اصلی داستان چیز خاصی برای جلو تصویر بردن نداشتیم و این مهمترین مشکل ساخت چنین مستندهایی است. "
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 12-02-2010 در ساعت 02:13 AM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید