نمایش پست تنها
  #46  
قدیمی 07-16-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اينك چند بيت از شاعراني كه بدين سبك سخن گفته‏ اند براي نمونه نقل مي‏شود:


از ميرالهي همداني معاصر جهانگير گوركاني:


روي درهم مي‏كشد از روي ما آيينه هم
چين پيشانيت گويا آيه ‏يي در شأن ما
ز بس طراوت رويش نمي‏توان دانست
كه شبنم است به گل يا گره به پيشاني


از سالك يزدي معاصر شاه جهان گوركاني:


جواب نامه من غير نااميدي نيست
ز دست سودن بال كبوترم پيداست
صحبت ما عاقبت با دوست در خواهد گرفت
ما سراپا خار خشكيم او سراپا آتش است

از شوكت بخاري:


از بهر قطع كردن نخل حيات تو چون اره
دو سر نفس اندر كشاكش است
از غبارم گرد باد سرمه خيزد بعد مرگ
بس كه دارد گردش چشم تو سرگردان مرا
ديوانه كرد بس كه هوايت بها را
باشد كف از شكوفه به لب شاخسار را


از صائب تبريزي:


عالمي را كشت و دست و تيغ او رنگين نشد
تيزي شمشير پاك از خون كند شمشير را
زشت صاف از دل بگذرد گرم آن چنان تيرش
كه از بوي كباب افتد به فكر زخم نخجيرش
بر روي غافلان جهان خنده سپهر
از رود نيل كوچه به فرعون دادن است
بحر رحمت را تصور كرده بودم بي‏كنار
از غبار خط بدور عارضت حيران شدم



از طالي آملي:


ز غارت چمنت بر بهار منتهاست
كه گل به دست تو از شاخ تازه تر ماند
خواستم تا سينه بخراشم به ناخن جسم زار
در ميان پنجه ‏ام مانند مو در شانه شد



از كليم كاشاني:


بود آرايش معشوق حال درهم عاشق سيه روزي مجنون سرمه باشد چشم ليلي را
غرق وصال آگه ز آسيب چشم بد نيست تا دام بر نيامد ماهي خبر نداد
نجات غرقه بحر تعلق آسان نيست مگر به تخته تابوت بر كنار افتد


از محمد طاهر غني كشميري:


برنداريم ز اشعار كسي مضمون را طبع نازك سخن كي نتواند برداشت
قلم تحرير كرد از سينه چاكم مگر حرفي كه مكتوبم ز صد جاپاره چون بال كبوتر شد
ميان ما نزاكت همچو مو آن دلستان دارد پر مور است شمشيري كه بر موي ميان دارد
دل به مردن نه غني چون قامتت گرديد خم بهر اين خاتم نگيني نيست جز سنگ مزار



..
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید