10-20-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
فریاد ...........هوشنگ ابتهاج
فریاد
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زآن گونه بسی رفت
از پیش و پس قافله ی عمر میاندیش
گه پیشروی پی شد و گه باز پسی رفت
رفتی و فراموش شدی از دل دنیا
چون ناله ی مرغی که زیاد قفسی رفت
رفت و غم آمد به سر جای تو ای داد
بیداد گری آمد و فریاد رسی رفت
این عمر سبک سایه ی ما بسته به آهی ست
دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت
هوشنگ ابتهاج
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|