نمایش پست تنها
  #15  
قدیمی 10-07-2011
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عمر تورجیس





عمر پرچم دار صلح در آمریکای لاتین بود که کشورش را به بهشت امنی برای تمام شکنجه شدگان و فراریان از کشورهای دیگر ( از جمله شاه ایران ) کرده بود .





تورجیس معروف شده بود که به صدای مردم فقیر گوش میداد . او در شهرکهای مخروبه حضور میافت و در محله های فقیر نشین جاهایی که دولت مردان دیگر جرئت ورود نداشتند جلسه تشکیل میداد و به بیکاران کمک میکرد کار پیدا کنند و از سرمایه های محدود خودش(از کجا معلوم ؟) به خانواده های فقیر و مصیبت زده کمک مالی میکرد (( از طرف دستی هم در قاچاق مواد و اسلحه داشت که نویسنده عنوان نمیکنه ظاهراً با عمر رفیقه هر چند بهتره که پشت مرده حرف نزنیم منظورم عمر هست ! حالا ولش کن با این پیش در آمد که هی همش حالا از مصمم بودن تورجیس برای مبارزه برای پاناما مقابل آمریکایی ها میریم سراغ گفتگوی خود عمر با جان ... ))
اگه بخوام داستان پاناما رو هم بگم یه کتاب دیگه میشه رحم داشته باشید دارم تایپ میکنم دیگه !
دعوت کاملاً غیر منتظره بود یک روز صبح در همان سفر 1972 من در دفتری که در شرکت دولتی پاناما به من داده بود به بررسی ارقام و آمار مشغول بودم . شخصی به در باز دفتر من ضربه زد . خشنود از هز بهانه ای که مرا از دست ارقام و آمار آزاد کند او را به درون دعوت کردم . او گفت راننده ی ژنرال است و آمده مرا به یکی از خانه های ییلاقی رییس جمهور ببرد .
یک ساعت بعد ، من رودرروی ژنرال عمر تورجیس نشسته بودم . او خیلی معمولی و غیر رسمی ولی به سبک پانامایی لباس پوشیده بود (( یاد قذافی افتادم !)) به طور عجیبی آرام به نظر می آمد.



قطعه موی فر خورده ای به روی پیشانی بلند آویزان بود .

او در اول از سفرهای من به کشور اندونزی گفت : گواتمالا و ایران پرسید . سه کشوری که برای او خیلی جالب بودند . او درباره ی شاه ایران خیلی کنجکاو بود . شاه ایران در سال 1941 بعد از آن که انگلیسی ها و روسها پدرش را به اتهام تبانی با هیتلر سرنگون کردند به قدرت رسیده بود .



تورجیس پرسید : آیا قابل تصور است انسان در سرنگونی پدر خودش دست داشته باشد ؟

رییس جمهور پاناما اطلاعات زیادی از این کشور دور دست داشت برای ما جالب بود که چگون ورق برگشت و در سال 1951 نخست وزیر خود او محمد مصدق او را مجبور کرد به خارج از کشور فرار کند .




تورجیس میدانست آن چه که بیشتر جهان میدانست : این سیا بود که وارد عمل شده بودت و مصدق را کمونیست خوانده بود و شاه را دوباره به قدرت رسانده بود .

کودتا




شعبان بی مخ

روتچیلد



(( اینجا مثلاً هی تکرار میکنه بگه وای ما چقدر مثلاً تاثیر گذار بودیم در تاریخ ایران در صورتی که مصدق تو انتخاب نیروهاش اشتباه کرده بود که ارتش به راحتی کودتا کرد به قول شریعتی مشکلات داخلی نه مشکلات خارجی !)) ولی او نمیدانست و یا اظهار نمیکرد آن چرا که Claudine
به من گفته بود : نقشه درخشانی که کرمیت روزولت در ایران به اجرا گذاشته بود دوران جدیدی از استعمار نوین را آغاز کرده بود . فعالیتهای آی یک نفر مامور سیا در ایران دوران حاکمیت های جهانی شرکتهای تجاری آمریکا را آغاز کرده بود .
تورجیس ادامه داد : (( بعد از آن که شاه را دوباره به قدرت رساندند او یکسری برنامه های انقلابی را به اجرا گذاشت . هدف این بود که بخش صنایع توسعه یابد و ایران را مدرن کند ))





از او پرسیدم چگونه است که او این همه از ایران اطلاع دارد ؟ او گفت : من باید بدانم این وظیفه من است . من مبنای سیاست شاه ایران را تایید نمیکنم او حاضر شده بود در سرنگونی پدرش شرکت کند و دست نشانده ی سیا هم قرار بگیرد . ولی اکنون به نظر میرسد که می خواهد کارهای خوبی را برای کشورش بکند . شاید من از تجربیات او اگر بتواند بقا یابد چیزی یاد بگیرم ))
((آیا فکر میکنید شاید نتواند >؟))
(( او دشمنان قدرتمندی دارد ))
(( ولی بعضی از بهترین محافظین را نیز دارد ))
او به من خیره شد و گفت (( مگر نمیدانی پلیس مخفی او ساواک به عنوان آدمهای جلاد و بی رحمی مشهور شده اند ؟ از این طریق دوستان زیادی برای آدم جمع نمیشود . فکر نمیکنم بیشتر از این دوام بیاورد ))










او لحظه ای مکث نمود چشمانش را گرد کرد و گفت : (( محافظین > من هم چند تایی دارم ، ولی اگر کشور تو بخواهد از شر من خلاص شود آیا فکر میکنی انها میتوانند از من محافظت کنند (مبنای شکست تمام آمریکای لاتین در برابر آمریکا همین فکر است ))
خلاصه براتون داستان رو زیاد کش ندم عمر تورجیس شاید کارهای نه چندان خوب زیادی کرده باشه ولی اینقدر برای آمریکا بد محسوب میشد که او را ترور کنند در هواپیما .
تا این شخصیت هم به تاریخ قهرمانان مبارزه با آمریکا تبدیل بشه و افسانه شسکت ناپذیری آمریکا در آمریکای جنوبی همچنان به قوت خودش باقی بمونه مثال نمونه هوگو چاوز هست که سرطان گرفته ( باید زودتر از شرش خلاص شن )
گفتم این تیکه از گفتگو در مورد ایران بود بزارم همین گاهی اوقات اگه چیزی میگم برای این هست که خسته کننده نباشه
حالا میریم سراغ شیخ الشیوخ عربستان !!
ولی قبلش سه داستان هست از اوپک !
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه


ویرایش توسط bigbang : 10-07-2011 در ساعت 10:37 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید