نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 11-12-2010
مهلا خانم آواتار ها
مهلا خانم مهلا خانم آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: تهران ،منظریه
نوشته ها: 91
سپاسها: : 70

24 سپاس در 13 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Question زاویه ی دید

پدر مگسک تفنگ را روی کبوتر تنظیم کرد و آن را دست پسرش داد: «اگه بتونی اون جوجه کبوتر رو بزنی همین امشب برات یک تفنگ می خرم که مال خودت باشه». پسربچه تمام حواسش را جمع کرد و شلیک کرد. تیر به خطا رفت و جوجه کبوتر از روی شاخه پرید. مرد دستی به پشت پسر زد: «نه! هنوز بزرگ نشدی». .....
.....
جوجه کبوتر تازه پرواز یاد گرفته بود و سرخوش به همه جا سرک می کشید. مادرش از دور مراقب بود. وقتی درست چند ثانیه قبل از شلیک پسر، جوجه کبوتر از روی شاخه پرید، کبوتر مادر به اش گفت: «دیگه مطمئن شدم بزرگ شدی».
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید