نمایش پست تنها
  #15  
قدیمی 04-16-2013
li@
Guest
 
نوشته ها: n/a
پیش فرض

شصت له شده!



قبل از انقلاب یه دبیرستانی نزدیک دبستان ما بود به اسم دبیرستان عبدالحمید زنگنه برای من همیشه یه جای وهم انگیز بود حیاط بسیار بزرگ و اغلب خلوت با ساختمان قدیمی ....نمیدونم چی شد که تحریکات دوستم در من اثر کرد و همراهش رفتم .به من میگفت این آقای عبدالحمید زنگنه آدم بدیه بریم بالای در با صدای بلند بگیم:"عبدالحمید زنگنه....درخت رو میشکنه!!!"



من اصلاْ نمیدونستم عبدالحمید زنگنه کیه اصلاْ تا اون موقع تابلو دبیرستان رو که رنگ و رو رفته بود رو نخونده بودم فقط به خاطر هیجانش این کا رو کردم! خلاصه یک دو بار این کار رو کردیم بعد از تعطیلی دبستانمون از در دبیرستان بالا میکشیدیم و با صدای بلند اون جمله رو فریاد میزدیم در حالی که دانش آموزان دبیرستان سر کلاس بودن!! و بعدش الفرار!.



.....آخرین بار که اینکار رو کردیم وقتی دستم به بالای در رسید ناگهان سوزش عجیبی رو در دستم احساس کردم درد شدید و جانکاهی از دستم شروع شد و تامغزم رسید به شکلی که چشمام سیاهی رفت و از بالای در افتادم زمین بعد از زمین خوردن تنها کاری که تونستم انجام بدم فرار کردن بود بی انصاف فراش مدرسه که یه مرد سیبیلوی قد بلند بود با دسته کلید آهنیش زده بود رو انگشت شصتم انگشتم سیاه شده بود و مدتها از دردش به خودم می پیچیدم ولی به پدرو مادرم هیچی نگفتم! چی میتونستم بگم!! اون موقع فکر میکردم فراش مدرسه عبدالحمید زنگنه است و عصبانی شده زده رو دستم!فکر کنم عبدالحمید زنگنه یکی از شخصیتهای به نام کرمانشاه بوده! بعد ها دبیرستان دخترانه شد و اسمش رو گذاشتن صدیقه رضایی الان نمیدونم اسمش چیه چون از اون محل سالهاست که دورم ....

ویرایش توسط آناهیتا الهه آبها : 04-16-2013 در ساعت 08:56 PM
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید