لئون1
شخصيت لئون (بازيگر فيلمي به همين نام) را جزئيات رفتاري خاص و منحصر به فردش ميسازند. عادات رفتاري بخصوصي كه فقط خودش آنها را داراست. كلاه مضحك به سر ميگذارد و عينك آفتابي گرد به چشم ميزند. موي سرش كوتاه است و هميشه هم پالتو تنش است. به ديد زدن از سوراخهاي كوچك علاقه خاصي دارد و شايد براي همين است كه شگردش آدامس چسباندن روي چشمي در خانههاست. نشسته ميخوابد و شير را به هر نوشيدني ديگري ترجيح ميدهد. آدمكش است اما عواطف كودكانه دارد. سينما ميرود و با شعف بچگانه فيلم موزيكال تماشا ميكند و وسواس عجيبي هم در اتو كردن لباسهايش و تميز كردن برگهاي گياه مورد علاقهاش دارد. در كل براي گلدانش احترام خاصي قائل است؛ شايد چون به قول خودش بهترين دوستش همين گلدان بيزبان است: «بهترين دوستمه، هميشه شاده. هيچ سؤالي نميكنه، مثل منه.»
از آدميزاد جماعت خير نديده و تعجبي ندارد اگر خوكها را بهتر از آدمها ميداند: «در مورد خوكها بد صحبت نكن، اونا معمولاً بهتر از آدما هستند.»! عروسك بازي ميكند و عروسكش هم خوك پارچهاي بامزهاي است كه لئون خيلي خوب بلد است جايش حرف بزند و خُر خُر كند.
به كارش وارد است و در آن «خيلي جدي.» حرفهاي است نه مثل رئيس پليس رواني شهر كه به لطايفالحيل آدم ميكشد. لئون براي كارش قوانين لازمالاجرايي دارد: «نه زن، نه بچه.» دليلش را بعداً ميفهميم وقتي براي مجاب كردن ماتيلدا با حسرت و افسوس داستان عشق از دست رفتهاش را بازگو ميكند. او بيدليل آدمكش نشده. همه چيز از نوزده سالگي و در پي شكست در آن عشق نافرجام شروع شده. لئون را وسوسه انتقام به اينجا كشانده و او خوب ميداند كه شغل درست و حسابي و آبرومندانهاي ندارد. به قول ماتيلدا «بهترين آدمكش شهر» است و ما ميبينيم كه تمام قواي انتظامي شهر هم كه جمع شوند نميتوانند از پس دستگيري او برآيند اما با اين همه به خودش نميبالد. چيزي براي افتخار كردن ندارد. او پشيمان است و براي همين هم نميخواهد ماتيلدا آيندهاي مثل خودش پيدا كند: «تو فقط يه دختر كوچولويي زندگيت رو تو راه خلاف ننداز... وقتي انتقام بگيري ميفهمي كه اصلاً خوب نيست... وقتي يه نفر رو بكشي همه چي مثل قبل نميمونه. زندگيت براي هميشه عوض ميشه.»
لئون شكست ناپذير است. مثل نامش. مثل شير. وقتي با ناجوانمردي تمام از پشت سر گلوله ميخورد باز هم ميتواند در همان وضعيت، انتقام ماتيلدا را از قاتل برادر 4 سالهاش بستاند. تنها دوست و معتمد لئون (به جز ماتيلدا) يعني كافرماي او درباره اين رويين تني اش به او ميگويد: «تو تباهيناپذيري. گلولهها از تو فرار ميكنن. تو با اونا بازي ميكني.» لئون در نظر ماتيلدا اما نه فقط تباهيناپذير، كه فناناپذير است. لئون در نظر او حتي بعد از مرگ هم «بزرگترين مرد روي زمين» است.
__________________
ما خانه به دوشیم ما خانه به دوشیم تیم اس اس به دو عالم نفروشیم سال 89 تو دربی 69 شیث رضایی دنبال فرهاد بدو آی بدو آی بدو آی بدو آی بدو
|