بغض کن اما نبار...
خشک شو اما نریز...
دیر کن اما ...بیا...
برگرد...
بی رحمانه بودنت را میتوانم،اما؛...
نبودنت را...هرگز...
به یمن امدنت هزاران ستاره در آسمان آبی دلم درخشید
تو اولین و آخرین حکایت بی انتهای عشقی............
نبودنت را بهانه نمیکنم تنهایی را تاب میاورم
اگر روزگار میخواهد سهم شادیم را بگیرد باشد
اما من سهمم را از تو ذره ای کم نمیکنم
گیــــــــرم که بے خیـــــــال خیـــــــالتـــــــــــ شوم
بـــــــــا عطـــــــر دستــــــــــانے که در گیسوانـــــــــم جـــــــا گذاشتــــــــه اے
چـــــــــه کنم ...؟!