نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 03-03-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هه هه!!یه بار دو تا از دوستامون( پسر و دختر) تو انجمن بودن و داشتن کارای نهاییه یکی از سمینار هارو انجام میدادند.
در واقع اتاق انجمن تو ساختمان اداری دانشکده هست.که ساعت 3.30 بعد از ظهر بسته میشه...
همیشه کسی که در رو میخواد ببنده میاد و چک می کنه که همه رفتن یا نه...
اما اون روز هیچ کی به اینا تذکر نداده بود...اینام غافل از همه جا داشتن تند و تند کار هارو میکردند...
که یهو اومدن بیرون و دیدن که در ها همه بسته و اونا اونجا گیر اوفتادن
دیگه بیچاره ها تنها کاری که تونستند بکنند این بود که از پنجره دستشویی فریاد بزنند ....
مسئولین اومدند اما با حراست...
و براشون پرونده ای ترتیب دادن!!!
در حالیکه همه می دونستند که اون دو نفر اصلا اهل چیزی نیستند و این یه اتفاق بوده!!!
خلاصه ولشون کردن دیگه!! اینم یه خاطره ای هست که هر موقع دور هم میشینیم و تعریف می کنیم کلی خنده و شوخی در پی داره!!!
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید