نمایش پست تنها
  #7  
قدیمی 10-11-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



=خدا را بنده نيست!
=خدا روزي رسان است، اما حرکتي هم مي خواهد!
=خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسي!
=خدا برف را به اندازه بام مي دهد!
=خانه ي همسايه آش مي پزند، به من چه ؟!
=خاموشي از کلام بيهوده به.
=خانه ي دوستان بروب و در دشمنان را مکوب!
=خانه نشيني بي بي از بي چادريست!
=خانه اگر پراز دشمن باشد بهتر است تا خالي باشد!
=خانه ي خرس و باديه مس ؟
=خانه اي را که دو کدبانوست، خاک تا زانوست!
=خر را جايي مي بندند که صاحب خر راضي باشه!
=خر، خسته – صاحب خر، ناراضي!
=خرج که از کيسه مهمان بود حاتم طايي شدن آسان بود!
=خر بيار و باقالي بار کن!
=خربزه که خوردي بايد پاي لرزش هم بشيني!
=خربزه مي خواهي يا هندوانه: هر دو دانه!
=خر ِ باربر، به که شير مردم دَر!
=خربزه ي شيرين مال شغاله!
=خر است و يک کيله جو!
=خدا عقلي به تو بدهد، پولي به من!
=خود گوئي و خود خندي؟ عجب مرد هنر مندي!
=خودت را خسته ببين، رفيقت را مرده!
=خودش رو نمي تونه نگهداره، چطور منو نگه مي داره ؟
=خواستن، توانستن است.
=خواهي نشوي رسوا، همرنگ جماعت شو!
=خواهي که به کس دل ندهي، ديده ببند.
=خنده کردن دل خوش مي خواهد و گريه کردن سر و چشم!
=خواب بامداد بازمي دارد آدمي را از روزي.
=خوشبخت آن که خورد و کِشت، بدبخت آنکه مرد و هِشت؟!
=خواب پاسبان، چراغ دزده!
=دختر تنبل، مادر کدبانو را دوست دارد!
=دانه ي فلفل سياه و خال مهرويان سياه هر دو جانسوزند اما اين کجا و آن کجا!
=دانايي ، توانايي است
=دانستن را کار بستن بايد.
=دانا داند و پرسد، نادان نداند و نپرسد!
=دانا گوشت مي خورد، نادان چغندر!
=داري طرب کن، نداري طلب کن!
=داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حساب است!
=دادن به ديوانگي، گرفتن به عاقلي!
=دارندگي است و برازندگي!
=دو صد من استخوان بايد که صد من بار بردارد!
=دوغ خانگي ترش است!
=دوستي دوستي از سرت مي کنند پوستي ؟!
=دو صد گفته چو نيم کردار نيست!
=دوست همه کس، دوست هيچکس نيست!
=دوستي بدوستي در، جو بيار زردآلو ببر!
=دوست آنست که بگرياند، دشمن آنست که بخنداند!
=دوست خوب، در روز بد شناخته شود.
=دود، روزنه خودشو پيدا مي کنه!
=دودکش آتش نمي گيرد، مگر از داخل.
=خورشيد چه سود آنرا کو راهبري نيست.
=خورشيد را به گِل نتوان اندود.
=خوشا چاهي که آب از خود بر آرد!
=خودستايي جان من! برهان ناداني بود.
=خوشا به حال کساني که مردند و آواز تو را نشنيدند!
=خوردن خوبي دارد، پس دادن بدي!
=خوردن از براي زيستن است، نه زيستن از براي خوردن.
=خودم کردم که لعنت بر خودم باد!
=خود کرده را تدبير نيست.
=خودشناسي، خدا شناسي است.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از behnam5555 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید