نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 04-08-2011
مهرگان آواتار ها
مهرگان مهرگان آنلاین نیست.
مدیر تالار انگلیسی
 
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750

4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
مهرگان به Yahoo ارسال پیام
Smile بازیگری چیست؟ قسمت اول


بازیگری چیست؟
قسمت اول

بازیگری چیزی بیش از انتقال رفتارهای روزمره به قلمرو نمایش نیست. همانطور که زبان شاعرانه از نظر نوع با زبان روزنامه نگاری تفاوتی ندارد، دستمایه ها و تکنیک های بازیگران روی صحنه هم از نظر نوع تفاوتی با رفتارهای ما در برخوردهای عادی و روزمره ندارند. شاید همین مسئله توجیهی برای این باشد که چرا استعاره ی "زندگی همچون صحنه نمایش است" اینقدر رایج و معمول است. هر چه باشد ما در کارهای روزمره خود را کم و بیش به شکل شخصیت های نمایش در می آوریم، صدا، فیزیک بدنی، ژست و لباس هایمان را به کار میگیریم و میان رفتار های ذاتی ("صورتک واقعیمان") و رفتارهایی در نوسان هستیم که با آنها آگاهانه کنار میآییم تا به شغل مناسب، رفیق خوب، یا قدرت برسیم. مسئله اصلا این است که این شرایط را بر هم زنیم تا به رنگ و بویی غیر نمایشی برسیم، چون شخصیت ما بر اساس روابط اجتماعیمان ارزیابی می شود و به این دلیل ماهیت چنین ارتباطاتی نیاز به این دارد که صورتک به چهره داشته باشیم تا با صورتک های دیگران روبرو شویم، بنابراین نظریه ی " لی استراسبرگ" مبنی بر اینکه بازیگر صحنه ای نیازی ندارد که ادای یک انسان را در آورد، از یک جنبه کاملا صحیح است: {قدم اول برای انسان شدن، بازیگری است}.
بنابراین کلماتی مانند "نمایش"، "ایفای نقش" و "بازیگری" میتوانند طیف متنوعی از رفتارها را مشخص کنند که تنها بعضی از آنها به معنای واقعی تئاتری است. ولی با قبول وابستگی و قرابت میان تئاتر و دنیای بیرون، چطور میتوان این معنای واقعی را فهمید؟ چطور میتوانیم تفاوت های مهم و آشکار میان ایفای نقش در زندگی روزمره و رفتار های تئاتری را ارزیابی کنیم؟ پاسخ این سوال اصلا روشن نیست، حتی اگر چنین تمایزی را قائل شویم بستگی به این دارد که بازیگری را بعنواو یک هنر بررسی کنیم یا به مثابه وسیله ای برای بیان نظریات.
ایروینگ گافمن، برای حل این مشکل ایفای نقش تئاتری را چنین تعریف میکند: "ترتیبی برای تبدیل یک فرد به چیزی که میتوان آنرا بی گرده و بی هیچ توهینی تماشا کرد. و کسانی که در نقش تماشاگر هستند، نگاهش میکنند تا رفتارهای او را به کار گیرند." (تجزیه و تحلیل قاب). این "ترتیب"ی که گافمن در موردش صحبت میکند، ممکن است اشکال مختلفی به خودش بگیرد به شرطی که افراد را به دو گروه اساسی تقسیم کرده و بعضی را بعنوان بازیگر و بعضی را بعنوان تماشاگر در نظر گیرد. هدف از این ایفای نقش، خودنمایی غیر طبیعی و اغراق شده ای است که سام واترسون – بازیگر – آن را " به چشم آمدن " مینامد: " مردم میتوانند تو را ببینند ... همه چراغ ها روشن میشود، و هیچ چیز دیگری برای تماشا نیست." .

__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید