03-15-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
رشك وحسد دراشعار پارسی
رشك وحسد دراشعار پارسی
هرگز حسد نبردم بر منصبيّ و مالي
الاّ بر آنكه دارد با دلبري وصالي
سعدي
رشكم از پيرهن آيد كه در آغوش تو خسبد
زهرم از غاليه آيد كه بر اندام تو سايد
سعدي
دوست دارم كه كست دوست ندارد جز من
حيف باشد كه تو در خاطر اغيار آئي
سعدي
من يكي زان نا اميدانم كه در دوران تو
مي برنداميدواران رشك برحرمان من
صوفي ساوجي
نمي خواهم كسي جزمن تورادرانجمن بيند
توآن شمعي كه بيرونت زهركاشانه ميخواهم
ابولحسن ورزي
غيرتم بين كه برآرندة حاجات هنوز
از لبم نام توهنگام دعا نشنيده است
عرفي شيرازي
هرجاكه شمع جمع شدي سوختم ز رشك
بهر خدا كه روي به هر انجمن مكن
هلالي جغتائي
ميان عاشقان رشك آيدم بر عزّت بلبل
كه شاخ گل دهدجا برسرخود آشيانش را
لاهيجي
نخواهم بگذرد سوي چمن باد از سر كويش
مبادا بوي او گيرد گل و غيري كند بويش
علي بافقي
به خوابش مهربان باغير ديدم مردم از غيرت
چه خواهم كردبينم مهربانش گريه بيداري
وامق اصفهاني
خبر او ز كسي جستم و گفتاديدم
سوخت ازرشك دلم كاش نمي پرسيدم
همائي نسائي
توانم آن كه نيازارم اندرون كسي
حسود را چه كنم كو زخود به رنج تر است
سعدي
رشكم ز گفتگوي توخاموش ميكند
نامت نميبرم كه دلم گوش ميكند
سليم شاملو
از رشك سوختم به رقيبان سخن مكن
گرميكني براي خدا پيش من مكن
هلالي جغتايي
مردم ز رشك چند به بينم كه جام مي
لب بر لبت گذارد و قالب تهي كند؟
طالب آملي
اي شاد ز لطفت دل شاد دگران
با من ستمت پي مراد دگران
پيش دگران از توشكايت نكنم
تا آنكه نيارمت به ياددگران
حاجي بيدگلي
آمد ز پي پرسش و ازرشك بمردم
كايا كه خير داده ز بيماريم او را؟
بهار شيرواني
نقش پائي به سر كوي تو ديدم مردم
كه چراغير من آنجا دگري ميآيد
فصيحي تبريزي
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|