نمایش پست تنها
  #1383  
قدیمی 12-11-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


آب از سرچشمه گل آلود است
اختلال و نابسماني در هر يک از امور و شئون کشور ناشي از بي کفايتي و سوء تدبير رئيس و مسئول آن مؤسسه يا اداره است. چه تا آب از سرچشمه گل آلود نباشد به آن تيرگي نمي گذرد و با آن گرفتگي با سنگ و هر چه سر راه است؛ برخورد نمي کند. عبارت مثلي بالا با آنکه ساده بنظر مي رسد، ريشه تاريخي دارد و از زبان بيگانه به فارسي ترجمه شده است.
خلفاي اموي جمعاً چهارده نفر بودند که از سال 41 تا 132 هجري در کشور پهناور اسلامي خلافت کرده اند. اگر چه در ميان اين خلفا افراد محيل و مدبري چون معاويه و عبدالملک مروان وجود داشته اند، ولي هيچ يک از آنها در مقام فضيلت و تقوي و بشر دوستي همتاي خليفه هشتم عمربن عبدالعزيز نمي شدند. اين خليفه تعاليم اسلامي را تمام و کمال اجرا مي کرد و دوران کوتاه خلافتش توأم با عدل و داد بوده است. بدون تکليف و تجمل زندگي مي کرد و براي تأمين معاش روزانه بيش از دو درهم در روز از بيت المال برنمي داشت. نسبت به خاندان رسالت، خاصه حضرت علي بن ابي طالب (ع) قلباً عشق مي ورزيد و از اينکه آن افصح متکلمان را در ميان دو نماز و در کوي و برزن سب و لعن مي کردند چون خاري دل و جانش را مي خليد و بالاخره با هوشمندي و تدبيري بس عاقلانه که از حوصله اين مقال خارج است، سب و لعن امير مؤمنان را ممنوع داشت و با اين پايمردي و فداکاري در زمره اتقيا و نيکمردان عالم درآمد. روزي همين خليفه از عربي شامي پرسيد: «علاملان من در ديار شما چه مي کنند و رفتارشان چگونه است؟». عرب شامي با تبسمي رندانه جواب داد: «چون آب در سرچشمه صاف و زلال باشد در نهرها و جويبارها هم صاف و زلال خواهد بود.». هميشه آب از سرچشمه گل آلود است. عمر بن عبدالعزيز از پاسخ صريح و کوبنده عرب شامي به خود آمد و درسي آموزنده بيآموخت.
بعضيها اين سخن را از حکيم يوناني ارسطو مي دانند، آنجا که گفته بود: « پادشاه مانند دريا، و ارکان دولت مثال انهاري هستند که از دريا منشعب مي شوند.»، ولي ميرخواند آنرا از افلاطون مي داند که فرمود: «پادشاه مانند جوي بزرگ بسيار آب است که به جويهاي کوچک منشعب مي شود. پس اگر آن جوي بزرگ شيرين باشد، آب جويهاي کوچک را بدان منوال توان يافت، و اگر تلخ باشد همچنان». فريدالدين عطار نيشابوري اين موضوع را به عارف عاليقدر ابوعلي شقيق بلخي نسبت ميدهد که چون قصد کعبه کرد و به بغداد رسيد، هارون الرشيد او را بخواند و گفت: «مرا پندي ده». شقيق ضمن مواعظ حکيمانه گفت: «تو چشمه اي و عمال جويها. اگر چشمه روشن بود، تيرگي جويها زيان ندارد، اما اگر چشمه تاريک بود به روشني جوي اميدي نبود». در هر صورت اين سخن از هر کس و هر کشوري باشد، ابتدا به لسان عرب درآمد و سپس به زبان فارسي منتقل گرديد، ولي به مصداق الفضل للمتقدم بايد ريشه عبارت مثلي بالا را از گفتار افلاطون دانست که بعدها متأخران آن عبارت را به صور و اشکال مختلفه درآورده اند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید