نظري بر آيين ازدواج، عروسي(زهماوننه) در فرهنگ مردم هورامان(اورامان)
نظري بر آيين ازدواج، عروسي(زهماوننه) در فرهنگ مردم هورامان(اورامان)
( 1 )
نویسنده : عادل محمدپور
در ژرف ساخت و ناخودآگاه مردم كُردستان، مؤلفههاي مشترك فرهنگي وجود دارد؛ اما به دليل تنوع زيستي و رويكردهاي فرهنگي ويژه هر منطقه، به مرور زمان، اين پديده تغيير و تحول پيدا نموده و رنگ رُخ باخته است. درهر شهر و روستايي، بنا به اين شرايط زيستي، تفاوت هايي را در فرهنگ و زندگی كُردها مي توان مشاهده كرد. هورامان، جزء مناطق كُردنشين است، در این منطقه در قياس با ساير مناطق كُردستان، در انجام مراسم ازدواج تفاوت هايي وجود دارد. در اين نوشته سعي مي شود، مؤلفه هاي ازدواج در منطقه هورامان، به رشته تحرير در آيد. روش تحقيق اين مقاله، ميداني به صورت مصاحبه و روايت افراد، در منطقه دزلي انجام گرفته است.
كليد واژه ها:
هورامان، زَما، زاوا(zema،zawa)
خواستگاري (هيجبي، hijbî خوازبيني، xiwazběnî))،
عقدكُنان(ماره بريه ي، marebiryey ماره بران، marebiran)،
شيريني خوران(شيريني وارده ي، Ŝîrînî wardey شيريني خواردن، Ŝîrînîxiwardin)،
دست ماچ كردن، دَس ماچ كَردَي(destmaĈkerdey)،
دياري كردن، دياري كَردَي(diyarîkirdin ،diyarî kerdey )،
جا خاليانه، جيگه خاليانه، ياگه هاليانه(jêgexalyane) زهماوهند(zemawend)،
شهوگهر، Şewger))، خهنهبهندان، xenebendan))،
رقص و پايكوبي(ورپراي،wirpiray ههلپهركي،êhelperk) و...
ازدواج و مراحل آن:
♣ خواستگاري (هيجبي، hîjbî ، خوازبيني، xiwazběnî)
در گذشته نحوه ي انتخاب دختر به اين گونه بود كه هر خانواده اي پسرش به حد كمال براي ازدواج مي رسيد، به فاميل يا آشنا، حتي بر و همسايه ميسپردند كه ميخواهيم براي پسرمان زن بگيريم اگر چنانچه شما دختر خوبي را سراغ داريد به ما معرفي كنيد. يا در مجامع عمومي، خود دختري را مي ديدند، به قول معروف به ته دلشان مي نشست و او را مدنظر قرار مي دادند. به اين ترتيب چنين دخترهاي دمِ بخت، شناسايي ميشدند، به شيوه نهان در باره دختر مورد نظر تحقيقاتي صورت مي گرفت، اگر به نظرشان مي چربيد، براي انجام خواستگاري مقدمات و تمهيدات آن، فراهم مي شد. اما اكنون بر اثر تماس هاي فرهنگي و عوامل مدرن ارتباطات، فاكتورها و عوامل دخيل در انتخاب، شيوه هايی نوين و متفاوت با گذشته به خود گرفته است. جوانها با توجه به شرايط كار و تحصيل، در دانشگاه ها و يا محيط كار و اماكن عمومي بر اثر آشنايي يا بر سبيل تصادف، همديگر را پيدا و با همديگر ارتباط برقرار ميكنند، با هم حرف هايشان را ميزنند، قرار مدارهاشان را ميگذارند، بعداً خانواده را جهت اعلان نظر، در جريان امر قرار ميدهند.
بعد از شناسايي دختر مورد نظر، خانواده پسر، مشخصههايي را براي عروس آينده خود در نظر ميگيرند كه بيشتر اين مشخصات كلي است. در گذشته تحصيلات براي دختران چنان مد نظر نبود، همينكه دخترِ با آبروي و از خانواده خوبي بود، به عنوان نامزد، منظور ميشد. همچنین به علت بافت سنتي-عشيره اي در هورامان، سعي مي شد بيشتر در ميان افراد همخون و بستگان خود براي پسرانشان زن بگيرند و يا دختر را شوهر بدهند. ولي حالا معيارها دگرگون شده اند؛ بيشتر جوانان به دنبال دختران تحصيل كرده و انسانهاي اجتماعي مورد دلخواه، صرفنظر از علقه وابستگي خانوادگي، مي گردند. در مقابل خانواده دخترهم براي داماد آينده شان، ويژگي هايي قايل هستند: در وهله اول انسان سالم و پاكي باشد، شغل مناسبي داشته باشد و از نظر مالي وضع رو به رايي داشته باشد. در منطقه ما معمولاً قبل از خواستگاري به دنبال تحقيق ميروند كه بيشتر به صورت پنهاني و در خفا، صورت ميگيرد.
در گذشته بعد از اينكه عروس يا دختر دم بخت شناسايي ميشد خانواده پسر يكي از آشنايان يا يك دوست نزديك قابل اطمينان را به خانه دختر ميفرستادند تا بداند آيا قصد دارند دخترشان را شوهر بدهند اگر راضي بودند مشخصههاي پسر را بازگو ميكردند و اجازه ميخواستند، اين پسر را به فرزندي خود قبول كنند.
به اين عمل «رامالي»-آماده كردن زمينه-(ramali) مي گفتند. بعد از اطمينان از قصد دختر و حصول اطمينان از خانواده، دو طرف به تجسسِ خصال هم مي پرداختند. البته به دلبل زندگی محدود روستایی و کوچک بودن محل رندگی، معمولاً افراد روستا همدیگر را به خوبی شناخته ونیار به پرس وجو، زمانی بوده که ازدواج کنندگان ( پسر ـ دختر) از دو روستای متفاوت بوده باشند. اقدامات خانواده ها در چنین مواقعی بیشتر صرف پس و جو از اقوام و بستگان به منظور کسب رضایت آنها بوده است. زندگی عشیره ای سبب بوده است تا نظر اقوام بسیار موثر باشد و در بعضی موارد حتی منجر به لغو ازدواج شود. خانواده دختر اگر از ايده آل هاي پسر، مطمئن مي شدند، اجازه مي دادند كه به خواستگاري بيايند. البته در گذشته ها نظر دختر بيشتر مهم نبود؛ همينكه خانواده او داماد را تاييد ميكردند كافي بود. حتي در پاره اي از موارد، خانواده دختر علي رغم ميل، او را وادار مي كردند به چنين ازدواجي تن دردهد. بعد از اينكه جواب خانواده دختر مثبت بود يكي از آشنايان جواب را به خانواده داماد اطلاع ميداد بعد از اين اين داماد همراه مادر يا خواهر بزرگتر به خانه عروس ميآمدند و همديگر را ميديدند اگر هر دو طرف يكديگر را ميپسنديدند اجازه ميخواستند كه رسماً به خواستگاري بيايند.
♣دهسماچكهردهيْ (هوراميesmaĈkerdey)
خواستگاري(هورامي:هيجبيhijbi، سورانی : خوازبيني، xwazbeni) بزرگان فاميل: عمو، دايي، پدر يا برادربزرگتر به خواستگاري
ميرفتند كه اين كارها بيشتر شب صورت ميگرفت در اين مراسم كه به آن دست بوسي(دهس ماچ كهردهي) ميگويند در وهله اول درباره تعيين مهريه، خريدجهاز، و مقدار طلاجات با هم گفتگو ميكردند و وقتي كه به نتيجه ميرسيدند پدر داماد و خود داماد(زَما، زاوا(zema، zawa) و مهمانها به نوبت دست هَسوره (پدر عروس)، عموها، برادران، داییها و...ی عروس را ميبوسيدند و به هم تبريك ميگفتند و آن ها رسماً نامزد هم(دَزگيران،Dezgiran يا دَستگيران)هم مي شدند. اكنون نیز همين روال در منطقه در جريان است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 06-05-2012 در ساعت 06:28 PM
|