نمایش پست تنها
  #17  
قدیمی 10-16-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آدام اسميت

آدام اسميت




نام فارسي : آدام اسميت
سال ولادت و فوت : 1790-1723 ميلادي
مليت : اسکاتلند



آدام اسيت چهره‌‌ي برجسته تئوري «توسعه‌ي اقتصادي» در سال 1723 در شهر «كركالدي» اسكاتلند به دنيا آمد. او از دانشگاه آكسفورد فارغ‌التخصيل شد و از 1751 تا 1764 استاد فلسفه در دانشگاه گلاسكو بود. در خلال همين سالهاه اولين كتاب خود «نظريه عئاطف اخلاق» را منشر كرد كه شهرت خوبي در كحافل روشنفكري براي او به ارمغان آورد. امّا شهرت پايدار او حاصل انتشار اثر بزرگش «تحقيقي پيرامون ماهيت و اسباب ثروت ملل» در سال 1776 بود. انتشار اين كتاب با توفيق فراواني همراه شد و آدام اسميت سال‌هاي باقي مانده‌ي عمر را با اعتبار و احترامي كه سزاوار آن بود گذراند. اسميت كه ازدواج نكرده و فرزندي نداشت در سال 1790 در شهر زادگاهش درگذشت.

آدام اسيت اولين فردي نبود كه تمام سعي و كوشش خود را يكسره وقف تئوري اقتصادي كرده باشد بسياري از نظريات معروف او بي‌سابقه و بديع نبودند. امّا او اولين كسي است كه يك تئ.ري اقتصادي جامع و سيستماتيك را ارائه داد كه به قدر كفايت درست و به قاعده بود و مي‌توانست پايه و اساسي براي پيشوفتهاي آتي در اين زمينه باشد. به همين دليل شايد بي‌مناسبت نباشد چنانچه گفته شود كه «ثروت ملل» نقطه آغازين مطالعات نوين درباره‌ اقتصاد سياسي است.

يكي از دستاوردهاي بزرگ اين كتاب آن بود كه بسياري از تصورات واهي گذشته را زدود. اسميت نظريه قديم سوداگرانه را كه در اقتصاد بر اهمّيت وضعيتي كه كدر آن بتوان حجم بزرگي از طلا را عرضه كرد تأكيد داشت، مورد بحث قرار دارد. به همين نحو كتاب مزبور نظريه كساني كه زمين را يگانه سرچشمه‌ي ثروت مي‌دانستند (فيزيوكرات‌ها) مردود شمرد. و به جاي تمام آنها اهمّيت به شدّت بر افزايش فراوان توليد كه مي‌توانست از طريق تقسيم كار به وجود آيد پافشاري مي‌كرد و محدوديت‌هاي كهنه و مستبدّانه دولت را كه مانعي براي توسعه‌ي صنعتي بود مورد حمله قرار داد.

نظريه‌ي اصلي در «ثروت ملل» اين است كه هرج‌ و مرج ظاهري در بازار آزاد در مواقع همان مكانيزم تنظيم‌كننده مي‌باشد كه كبه شكل خودكار نوع و ميزان كالايي كه بيشتر مورد نياز جامعه است مشخص كرده و به توليد آن منجر خواهد شد. به عنوان مثال فرض كنيد كه زمينه‌ي يك كالاي مورد نياز كمبود جود داشته باشد. در اين صورت قيمت آن بالا خواهد رفت و اين افزايش قيمت سود بيشتري براي توليدكننده‌ي آن كالا به ارمغان مي‌آورد. قيمت بالاي اين كالا ساير توليدكنندگان را ترغيب خواهد كرد كه به توليد آن كالاي به خصوص رو آورند. نتيجه اين امر بالا رفتن توليد و رفع كمبود كالاي مورد نظر در بازار خواهد بود. از طرف ديگر عرضه‌ اضافي كالا عاملي براي رقابت بين توليد كنندگان مي‌باشد كه عملاً به تنزل بهاي آن كالا منجر شده و آن ا تا سطح «بهاي واقعي» و يا «هزينه توليد» مي‌رساند. به اين ترتيب با اينكه هيچكس عالماً عامداً قصد نداشته است با رفع كمبود كالا به كمك جامعه بشتابد ولي كمبود برطرف مي‌شود. طبق گفته‌ي آدام اسميتك «هر فردي تنها در فكر منافع خويش است ولي دستي نامرئي او را به سويي هدايت مي‌كند كه خود قصد آن را نداشته است. او با دنبال كردن منافع خود خيلي بيش از مواقعي كه واقعاً قصد داشته باشد منافع جامعه را تأمين مي‌كند.»

البته اين «دست نامرئي» اگر موانعي برسر راه رقابت آزاد وجود داشته باشد نمي‌تواند وظيفه خود را به درستي انجام دهد. اسميت به داد و ستد آزاد اعتقاد دارد و تعرفه‌هاي بازرگاني بالا را به شدت زير سؤال مي‌برد. در واقع او با بسياري از مداخلات دولت در امر دادو ستد و بازار آزاد مخالف است. اسمت مدعي است كه اين گونه مداخلات همواره باعث تنزل كارائي اقتصاد شده و در نهايت به پرداخت قيمت‌ةاي بيشتر از طرف عامه مردم منتج مي‌شود. اسميت واژه «عدم مداخله = سياست اقتصاد آزاد» را ابداع نكرد ولي بيش از هر كس ديگري مفهوم آن را گسترش داد.

برخي افراد بر اين عقيده‌اند كه آدام اسميت بيشتر از منافع تجاري دفاع ‌مي‌كند، ولي اين نظريه صحيح نيست او به دفعات و با محكم‌ترين كلمات معاملات انحصاري را محكوم كرده و براي لغو آن پافشاري كرده است. به علاوه اسميت درباره‌ي اعمال بازرگاني واقعي ساده‌انگار نبود. نمو‌نه‌اي از نظريه او در اين باب به نقل قول از كتاب «ثروت ملل» چنين است: « كساني كه در يك رشته بازرگاني خاص فعاليت دارند به ندرت با يكديگر ديدار مي‌كنند، ولي همين ديدارها و گفتگو‌هاي گاهگاهِ آنان جز توطئه عليه منافع عمومي و پيدا كردن راهي براي بالا بردن قيمت‌ها حاصلي ندارد.»

آدام اسميت سيستم انديشه اقتصادي خود را آنچنان مطلوب شكل داد و عرضه كرد كه تنها طي چند دهه افكار مكاتب پيشين اقتصادي به كلّي كنار گذاشته شدند. در حقيقت اسميت تمام نكات مثبت آن مكاتب را در سيستم خود به كار گرفته و در همان حال نقايص و كمبود‌هاي آنها را به شكلي مدّلل وموجّه بيان مي‌كندو اختلاف اسميت از جمله بدون آنكه تغييري در چارچوب و اصول آن بدهند، ساخته و پرداخته كرده و ساختاري به وجود آوردند كه امروزه از آن به نام «اقتصاد كلاسيك» ياد مي‌‌شو. اگر چه تئوري اقتصاد جديد مفاهيم و روش‌هاي تازه‌اي به آن افزوده است ولي اين امر نتيجه طبعي همان اقتصاد كلاسيك مي‌باشد. حتي تا حدّ زيادي تئوري‌هاي اقتصادي كارل ماركس و نه تئوري‌هاي سياسي اورا مي‌توان ادامه تئوري اقتصاد كلاسيك دانست.

اسميت در «ثروت ملل» تا حدي نظريات مالتوس را در باب تراكم جمعيت پيش بيني مي‌كند، امّا در حالي كه ريكاردو و كارل ماركس هر دو معتقدند كه فشار جمعيت مانع خواهد شد كه دستمزدها از سطح حداقل تأمين هزينه زيست بالاتر رود (قانون آهنين دستمزد) ولي اسميت خاطر نشان مي‌كند كه در وضعيت افزايش توليد، دستمزدها را مي‌توان بالا برد. حوادث بعدي كاملاً روشن كرد كه اسميت در نظريه خود صائب بود و نظريات ريكاردو و ماركس غلط از آب درآمد.

صرف نظر از صحت و سقم نظريات اسميت و صرف نظر از تأثير و نفوذ او بر نظريه‌پردازان بعدي اقتصاد، تأثير او بر روال قانون‌گذاري و سياست‌هاي دولت نكته بسيار مهمي مي‌باشد. «ثروت ملل» بسيار استادانه و روشن و واضح نوشته شده و در گستره وسيعي مورد مطالعه قرار گرفته است. مباحث اسميت عليه مداخله دولت در امور بازرگاني و داد و ستد و دفاع او از تعرفه‌هاي پايين و تجارت آزاد تأثيري قطعي در سياست‌هاي اقتصادي دولت‌ها در خلال قرن نوزدهم داشته و در واقع تأثير او در اين گونه سياست‌ها امروز نيز احساس مي‌شود.

از آنجا كه تئوري اقتصادي از زمان اسميت پيشرفت زيادي كرده است و از آنجا كه برخي از نظريات او ديگر كنار گذاشته شده است به سهولت مي‌توان اهميت و ارزش او را دست‌كم گرفت. اما واقعيت اين است كه او بنيان‌گذار و واضع اصلي تئوري اقتصادي به عنوان يك تفكر اصولي و روشمند مي‌باشد و به همين دليل چهره‌ي بزرگي در تاريخ انديشه بشري به شمار مي‌رود.




کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ

شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان
نوشته: میشل اچ.هارت
ترجمه: محمد حسین آهویی





__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید