[مهرگان]

قسمت سوم: سوالاتی که جواب آنها را باید به درستی برداشت کنید:
با خواندن متن باید توانایی این را داشته باشید که با استفاده از هرگونه اطلاعات داده شده یک نتیجه گیری منطقی سازگار با متن بکنید. مثلا من از من میپرسند که: چرا دیروز سرکلاس نیامدی؟ و من در جواب میگویم: به جشن تولد برادر زاده ام رفته بودم. نتیجه گیری منطقی که از گفته من بر میآید این است: من برادر دارم، برادرم ازدواج کرده و فرزندی دارد که دیروز تولدش بوده. نه بیشتر، نه کمتر فقط همین ها. این تیپ سوالات در دو مورد پرسیده میشوند: 1-سوالاتی که جواب آنها دقیقا در متن آمده است و 2-سوالاتی که جواب آنها را باید خودتان بدانید با استفاده از نتیجه گیری منطقی

مهارت شش: جزییات متن را به خاطر بسپارید:
جواب اینگونه سوالات به طور مشخص در متن نیامده است و یا به آنها اشاره ای شده، یا برداشت میشوند یا چیزی شبیه جواب مورد نظر در متن هست که با استفاده از آن باید جواب را متوجه شوید. باید در این مورد محتاطانه عمل کنید و تا مطمئن نشده اید، سوال را جواب ندهید.

مهارت هفت: سوالاتی که جواب آنها اصلا در متن نیست!
گاهی به شما قسمتی از یک متن داده میشود که نه ابتدای آن است و نه انتهای آن. و از شما سوالاتی در مورد اینکه: پاراگراف قبلی در چه موردی بوده؟ یا اینکه آخرین جمله پاراگراف قبلی چه بوده؟ و یا پاراگراف بعدی در چه موردی خواهد بود؟ وبا اولین جمله پاراگراف بعدی، چیست؟
فقط این کلید را به شما بدهم که خوبی زبان انگلیسی، سادگی بیش از حد آن است! متن اگر حرفه ای و مناسب نوشته شده باشد، همیشه این قاعده را دارد: جملات انتهایی یک پاراگراف، مرتبطند به جملات ابتدایی پاراگراف بعدی. (این یکی از مهارت های نوشتن هم هست که در مورد آن هم خواهم گفت)