نمایش پست تنها
  #113  
قدیمی 07-04-2011
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض بيستون را عشق كند...



بيستون را عشق كند...
كرمانشاه - محوطه تاريخي بيستون شامل آثار تاريخي فراواني است و تقريباً از تمامي دوران تاريخي ايران در آن يادگاري يافت مي‌شود، اما اين مجموعه تنها مجسمه و كتيبه نيست، بيستون نمادي ازعشق است و همواره الهام بخش شاعران، نويسندگان، نقاشان و همه هنرمندان ايران زمين بوده است.

به گزارش ايرنا، شهر بيستون در پاي كوه معروف اين شهر و در مسير شهر كرمانشاه به همدان واقع شده و داراي دو دهستان به نامهاي چهر و مركزي مي‌باشد.

اين منطقه از ديرباز مورد توجه بوده و تقريباً از تمامي دوران تاريخي در آن يادگاري يافت مي‌شود، يستون در دورانهاي خيلي قديم مورد توجه و مقدس بوده است. موقعيت طبيعي بيستون كه در كنار شاهراه و محل عبور و تلاقي همه راه هاي مغرب ايران قرار گرفته و چون در دامنه اين كوه سرابهاي فراوان وجود دارد در اعصار مختلف محل توقف كاروانها و مسافرين بوده است.


گويش مردم بيستون آميخته‌اي از لكي و گويش كلهري و كردي كرمانشاهي است، كوه بيستون در ادوار مختلف به صورتهاي بغستان، بگستان ، بهستان ، بهستون ، بهيستون ، بگيستان و بيستون در متون تاريخ آمده است و امروز نيز به بيستون مشهور است.


نام بيستون از واژه پارسي باستان 'بغستان' به معني جايگاه بغ گرفته شده ‌است، در محوطه تاريخي بيستون آثار تاريخي از همه ادوار تاريخ ايران يافت مي شود.


فرهاد تراش، تنديس هركول، بناي بيستون، سراب بيستون، پل خسرو، غار شكارچيان بيستون، پل بيستون (اين پل به نام‌هاي پل كهنه، پل شاه عباسي، پل صفوي، پل نادرآباد و دينورآب معروف است)، غار تاريك بيستون و رشته كوه پراو، كاروانسراي بيستون، پل ميان‌راهان و پل نوژي ‌وران، شير سنگي بيستون، پيكره گودرز، پيكره بلاش پارتي، كاروانسراي ايلخاني، از آن جمله اند اما كتيبه بيستون هشتمين اثر ايراني پس از تخت جمشيد، تخت سليمان، چغازنبيل، نقش جهان، پاسارگاد و بم است كه در سي‌امين نشست كميته ميراث جهاني در ليتواني به ثبت رسيده و از اهميت ويژه اي برخوردار است.

سنگ ‌نبشته بيستون يا كتيبه بيستون از آثار دوره هخامنشيان بر دامنه اين كوه است، اين سنگ ‌نبشته يكي از مهمترين و مشهورترين سندهاي تاريخ جهان و مهم‌ترين متن تاريخي در زمان هخامنشيان است كه شرح پيروزي داريوش را بر گوماته مغ و به بند كشيدن ياغيان را نشان مي‌دهد.

نكته‌هاي اصلي كتيبه بيستون شامل معرفي داريوش از زبان خود او، دودمان هخامنشي، چگونگي اعاده پادشاهي به هخامنشيان، شيوه حكومت داريوش، مرگ كمبوجيه، شورش و طغيان در بسياري از سرزمينها و سركوبي آنها و اعاده نواحي بسياري كه از فرمانبرداري سرباز زده بودند، پيروزيهايي كه در 19 نبرد نصيب داريوش شده‌است، چگونگي استقرار آرامش و امنيت در امپراتوري پهناور، رد ادعاهاي ياغيان ضد حكومت، هشدار نسبت به دروغگويي، دفاع از راستي و راستگويي، دعاي نيك در حق كشور و مردم، سپاسگزاري داريوش از ياريهاي اهورامزدا در غلبه بر معارضان و بازگشتن صلح، اندرز به شاهان آينده است.


در جهت جنوبي حجاري داريوش بزرگ ، بر سينه كوه بيستون ديواره حجاري شده عظيمي است اين ديواره در بين مردم به فراتاش يا فرهاد تراش معروف است. درازاي فراتاش 180 متر و بلندي آن 33 متر است در هيچ نقطه اي از ايران هيچ كوهي را به اين اندازه نتراشيده اند و آماده نكرده اند عده اي از مورخان اعتقاد دارند كه اين حجاري به دستور داريوش و پس از اتمام سنگ نبشته مشهورش و نقشهاي آن است تا فضاي خالي حاضر را براي ثبت كارهاي ديگرش ، خاصه لشگركشي اش را به يونان ، آماده سازند اما پروفسور لوشاي عقيده دارد كه اين حجاري به دوره هخامنشي تعلق نداشته بلكه در حدود هزار سال بعد از داريوش به فرمان خسرو دوم ساساني آن را در كوه بيستون تراشيده اند.


بلندي اين ديوار از پي 450 سانتيمتر و قطر آن 1/5 متر است، اهالي اين منطقه ، حجاري فراتاش را كار فرهاد كوه كن مي دانند و معتقدند كه فرهاد به خاطر عشق به شيرين بدين كار سنگين تن در داده است.


پيكر هركول در كناره شاهراه شرقي ، غربي جاده ابريشم يا جاده بزرگ خراسان در محوطه تاريخي بيستون از سنگ تراشيده شده ‌است، در دوران اشكانيان، ورثرغنه يكي از محبوب‌ترين خدايان بود كه اغلب به صورت پيكره‌هاي گلي و سنگي نشان داده مي‌شد، نمونه‌اي از اين دست پيكره هركول / ورثرغنه است كه به صورت شخصي تنومند عريان و با مو و ريش مجعد در حال استراحت بروي پوست شير نشان داده شده است برخي مورخان زمان ساخت مجسمه را سال 153 قبل از ميلاد تعيين كرده اند كه اين تاريخ با اواسط سلطنت مهرداد اول اشكاني منطبق است.


البته به دليل وجود نقوش و كتيبه اي به زبان يوناني در عقب مجسمه آن را به دوران حضور سلوكيان در ايران نيزنسبت مي دهند.


پيكره گودرز پيكره تراشي است كه گودرز يكي از شاهان اشكاني بر دامنه? كوه بيستون از خود بر جاي گذاشته است، در اين اثر، پيكره گودرز به سيماي سواري زره پوش بر اسبي سوارشده و با نيزه بلند به سواري ديگر حمله كرده و او را از اسب واژگون كرده است، اين نقش برجسته كنار نقش برجسته مهرداد دوم پادشاه ديگر اشكاني كنده شده است، يك كتيبه يوناني بالاي اين نقش برجسته اين سوار زره پوش اشكاني را 'گودرز پسر گيو' معرفي كرده است.


از ديگر آثار محوطه كاروانسراي بيستون معروف به كاروانسراي شاه عباسي است، اين كاروانسرا به سبك چهار ايواني داراي 83/60 متر طول و 74/50 متر عرض است، در چهار گوشه اين بنا، برجهايي قرار دارد؛ برجهاي ضلع غربي مدور و برجهاي ضلع شرقي هشت ضلعي است، ديوار محيطي اين كاروانسرا از داخل و خارج تا كف طاق نماها با سنگ هاي تراشيده و از كف طاق نماها به بالا با آجر ساخته شده است.


دروازه ورودي اين كاروانسرا به عرض 50/3 متر در ضلع جنوبي است، در هر طرف اين دروازه هفت طاق نما قرار دارد، اين كاروانسر به دستور شاه عباس اول صفوي ساخته شد، با توجه به كتيبه اي كه از شاه سليمان صفوي (1105-1077 ه.ق) در اين بنا باقي مانده، به نظر مي رسد بناي اين كاروانسرا در زمان پادشاهي شاه سليمان و صدارت شيخ علي خان زنگنه خاتمه يافته است.


اين مكان در زمان سلطنت ناصر الدين شاه قاجار و صدرات 'ميرزا آقا خان نوري' توسط 'حاجي جعفرخان معمار باشي اصفهاني' مورد مرمت قرار گرفت.


آثار نام برده تنها تعداد بسيار اندكي از آثار محوطه تاريخي بيستون است و هرچند كتيبه داريوش هخامنشي ثبت جهاني شده است اما هنوز محوطه بيستون به ثبت جهاني نرسيده است و جا دارد كه چنين محوطه اي كه مجموعه اي كوچك از تمام تاريخ ايران است به ثبت جهاني برسد، بيستون تنها مجموعه اي از كتيبه و مجسمه نيست، داستان عشقي پاك و زيبا كه با نام بيستون عجين شده است از سنگهاي سخت و بيجان نمادي از عشق ساخته است و همواره الهام بخش شاعران و نويسندگان و نقاشان و همه هنرمندان ايران زمين بوده.


مثنوي زيباي خسرو و شيرين نظامي گنجوي به زيبايي اين داستان را تصوير كرده و امروز عشق خسرو و شيرين عشقي واقعي و متعلق به دنياي مادي و عشق فرهاد به شيرين عشقي اسطوره اي است و در ادبيات ايران فرهاد نمادي از خلوص مطلق درعشق و از خود گذشتگي است كه حاضر است براي رسيدن به عشق خود كوهي را از سر راه بردارد و بيستون همرازاوست.


بيستون در كنار سنگهاي سخت و بي جانش همراه تاريخ ايرانيان است و مردم ايران اين كوه كه نمادي از عشق است را دوست دارند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید