نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 11-23-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض برای تو می نویسم

دلواپسم نيستی!!؟؟؟

پاییز که می رسد
اشک هایم زرد میشوند
شاید این بار بخشکم
شاید حرف هایم دیگر زمستان امسال را
دلگرم نشوند
دلواپسم نیستی؟
تابستان می خواهد کوله بارش را بردارد
*
عشق را خجالت می کشی
و میان انگشتان بهم بافته ات گم میشوی
تا چشمانم را
که خواهد ریخت
به بی اعتنایی خاکستری ات گره بزنی
بهار که نمی خواستمت اما!
برای یک بار هم شکوفه نکردی
بلکه خواب پاییزی شب های مجهولم را
سبز بپوشانی
هنوز هم عشق را خجالت می کشی
و دلواپسم نیستی
شاید نمی دانی پاییز کلمات
دارد از پشت فصل ها طلوع میکند
با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از shabhaye_mahtabi سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید