نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 12-05-2007
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink رباعیات خیام نیشابوری

نتوان دل شاد را به غم فرسودن

وقت خوش خود بسنگ محنت سودن

کس غيب چه داند که چه خواهد بودن

می بايد و معشوق و به کام آسودن



آن قصر که با چرخ همیزد پهلو

بر درگه آن شهان نهادندي رو

ديدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌اي

بنشسته همی گفت که کوکوکوکو



از آمدن و رفتن ما سودي کو

وز تار امید عمر ما پودي کو

چندين سروپاي نازنينان جهان

می‌سوزد و خاک می‌شود دودي کو



از تن چو برفت جان پاک من و تو

خشتي دو نهند بر مغاک من و تو

و آنگاه براي خشت گور دگران

در کالبدي کشند خاک من و تو



می‌خور که فلک بهر هلاک من و تو

قصدي دارد بجان پاک من و تو

در سبزه نشين و می روشن میخور

کاين سبزه بسي دمد ز خاک من و تو



از هر چه بجر می است کوتاهي به

می هم ز کف بتان خرگاهي به

مستي و قلندري و گمراهي به

يک جرعه می ز ماه تا ماهي به



بنگر ز صبا دامن گل چاک شده

بلبل ز جمال گل طربناک شده

در سايه گل نشين که بسيار اين گل

در خاک فرو ريزد و ما خاک شده



تا کي غم آن خورم که دارم يا نه

وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه

پرکن قدح باده که معلومم نيست

کاين دم که فرو برم برآرم يا نه



يک جرعه می کهن ز ملکي نو به

وز هرچه نه می طريق بيرون شو به

در دست به از تخت فريدون صد بار

خشت سر خم ز ملک کيخسرو به



آن مايه ز دنيا که خوری يا پوشي

معذوري اگر در طلبش میکوشي
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید