اي ساقي و دستگير مستان
* دل را ز وفاي مست مستان
..........................
اي ساقي تشنگان مخمور * بس تشنه شدند مي پرستان
..........................
از دست به دست مي روان كن * بر دست مگير مكر و دستان
..........................
سر رشته نيستي به ما ده * در حسرت نيستند هستان
..........................
چون قيصر ما به قيصريه ست * ما را منشان به آبلستان
..........................
هر جا كه ميست بزم آنجاست * هر جا كه ويست نك گلستان
..........................
يك جام برآر همچو خورشيد * عالي كن از آن نهال پستان
..........................
ديدار حقست مومنان را * خوارزم نبيند و دهستان
..........................
منكر ز براي چشم زخمت * همچو سر خر ميان بستان
..........................
گر در دل او نمي نشيند * خوش در دل ما نشسته است آن