نمایش پست تنها
  #5  
قدیمی 10-31-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

والا سال دوم دبيرستان كه بودم يك هالي به يكي از دبيرامان دادم كه دلم خنك شد.
صندلي هايي كه توي كلاس داشتيم فلزي بود، چند تا از بچه هارو نگهبان گذاشتم تا هر وقت اون اومد بهم بگن.
صندلي رو گذاشتم روي بخاري داخل كلاس و حسابي داغ شد.
تا بچه ها بهم گفتن كه اومد من صندلي رو يه جوري برداشتمو گذاشتم همون جايي كه مي نشست.
وارد كه شد رفت روش نشست، اول به روي مباركش نياورد.
بعد دفتر حضور و غياب رو گذاشتش زيرش، ديد نه خيلي داغه!
بعدش يه دفعه قهر كرد با اخم و ناز گذاشت رفت.
جاتون خالي!
يك دلي ازم خنك شد، چون يه بار بدجور جلوي بچه ها خجالتم كرده بود.
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید