موضوع: دلم تنگ است
نمایش پست تنها
  #19  
قدیمی 09-05-2009
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

غرق در حیرتم از اینکه چرا؟؟
مانده ام زنده هنوز...
گاهگاهی که دلم می گیرد ، پیش خود می گویم
آنکه جانم را سوخت، یاد می آرد از این بنده هنوز
سخت جانی را بین که نمردم از هجر
مرگ صد بار به از بی تو بودن باشد
گفتم از عشق تو من خواهم مرد
چون نمردم هستم
پیش چشمان تو شرمنده هنوز
گر چه از فرط غرور ، اشکم از دیده نریخت
بعد تو لیک پس از آن همه سال
کس ندیده به لبم خنده هنوز
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
سال ها هست که از دیده ی من رفتی ،لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا ، دست ایام ورق ها زده است
زیر بار غم عشق ، قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما ، همچنان روز نخست ، تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق، دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
(آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش)
گر که گورم بشکافند عیان می بینند
زیر خاکستر جسمم باقی ست ، آتش سرکش و سوزنده هنوز
حمید مصدق

__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از dear59 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید