نمایش پست تنها
  #28  
قدیمی 02-10-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

از بار فراق تو مرا، کار خراب است


دریاب، که کار من از این بار، خراب است



پرسید، که حال بیمار تو چون است؟

چون است میپرسید، که بیمار خراب است



کی چشم تو با حال من افتد که شب و روز؟

او خفته و مست است و مرا کار خراب است



هشیار سری، کز می سودای تو مست، است

آباد دلی، کز غم دلدار خراب است



من مستم و فارغ ز غم محتسب امروز

کو نیز چو من، بر سر بازار، خراب است



تنها نه منم، مست، ز خمخانه عشقت

کز جرعه جامش، در و دیوار خراب است



سلمان ز می جام الست، است چنین مست

تا ظن نبری کز خم خمار، خراب است



زاهد چه دهی پند مرا جامی ازین می؟

درکش که دماغ تو، زپندار، خراب است
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از فرانک به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید