نمایش پست تنها
  #27  
قدیمی 09-25-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض علل كمرويي در كودكان

علل كمرويي در كودكان

معمولا كودكان شديدا كمرو داراي پدر و مادر كمرو و خجالتي هستند. به همين دليل فرصت‌ها و روابط كمتري براي ملاقات و معاشرت با ديگران داشته‌اند.

بخشي از اين ويژگي ارثي و بخش عمده آن محيطي است. كمرويي براي كودك 12 ماهه‌اي كه خود را پشت چادر مادرش مخفي مي‌كند يا پسربچه 3 ساله‌اي كه از بودن با كودكان ديگر خجالت مي‌كشد، بسيار طبيعي است. اعتماد نداشتن به خود و احساس حقارت نيز يكي از مهم‌ترين عوامل كمرويي است.

كمرويي پديده‌اي ارثي نيست كه از پدر و مادر به كودك منتقل شود، بلكه والدين كمرويي را در خانواده به كودك مي‌آموزند. آموزش كمرويي از طريق اضطراب و كمرويي پدر و مادر يا تنبيه و تهديد كردن كودكان انجام مي‌گيرد.

از سوي ديگر، كمال‌جويي پدر و مادر نيز كودك را به طرف كمرويي سوق مي‌دهد. يعني برخي پدران و مادران به دليل كمال‌جويي خود نمي‌گذارند كودكانشان مهارت‌هاي لازم را كسب كنند.

محروميت از محبت، نقص عضو يا بيماري‌هاي ديگر جسماني، شكست‌هاي متعدد در زندگي، تحقير كودك جلوي جمع و نداشتن معيارهاي خاص را نيز مي‌توان به عنوان علل اين مشكل به شمار آورد كه در صورت استمرار آن كودك دچار افسردگي يا اسكيزوفرني مي‌شود.

از علل ديگر كمرويي كودكان مي‌توان به غلبه و سلطه غم و اندوه بر آنان به علت فقدان غريزي از دست رفته، تنگدستي و فقر خانواده مخصوصا براي كودكان تيزهوش، احساس گناه غيرقابل جبران يا فوقالعاده شرم‌آور براي برخي از آنان، ضعف جسمي و مخصوصا نقص و نارسايي عضوي كه موجب شرمساري گردد، خودپرستي، خودخواهي و كبر، به گونه‌اي كه ديگران او را داخل آدم به حساب نياورند، ضعف تحصيلي و عدم پذيرش در خانه، مدرسه يا در ميان جمع وجود حسادت يا كينه‌اي ريشه‌دار در كودك، وجود ترس و احساس ناامني بسيار از جهات مختلف، وجود پاره‌اي از بيماري ناشي از تعادل نداشتن ترشح برخي غده‌هاي درون‌ريز چون غده تيروئيد، ناراحتي از زندگي و از جريان‌هاي خانواده و بخصوص درگيري والدين و وضع نابسامان آنها در برخوردها و دعواها.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید