نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 03-31-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض عمر در اشعار پارسی(2)



خوش است عمر،دريغا كه جاوداني نيست

پس اعتماد بر اين پنج روز فاني نيست

سعدي


به چشم خودگذر عمرخويش مي‌بينم
نشسته ام
لب جوئي وآب مي‌گذرد

شهريار


چه الفتي است ميان من و سر زلفش
كه عمر من همه در پيچ و تاب مي‌گذرد

شهريار


آوخ اين عمر فسونكار به جزحسرت نيست
كس ندانست در اينجا به چه كار آمده بود

شهريار


به آب وخاك جهان دل منه كه خانه عمر
بسان
خرمن آتش گرفته بر باد است

شهريار


عمرمادايم به تشويش وتباهي ها گذشت
گه چماق قاضي و گه چكمه قزّاق بود

شهريار


خزان،صحيفةپايان دفترعمر است
به اين صحيفه رسيده است دفتر ما نيز

شهريار


به يادعمرتبه كرده اشك مي‌ريزم
چه حسرتي
است كه يك دم نمي توان آسود

شهريار


بنشين برلب جوي وگذر عمر ببين
كاين اشارت
زجهان گذران مارابس

حافظ


گذشت عمرو توگوئي خيال وخوابي بود
گذشته حسرت و آينده چون سرابي بود

دكتر صدارت (نسيم)


عمرآن بود كه در صحبت دلدار گذشت
حيف وصدحيف كه آن دولت
بيدارگذشت

عماد خراساني


بجومتاع محبّت كه گرتمامت عمر
بدين
متاع تجارت كني زيان نكني

ملك الشعراءبهار


يكروزدرآغوش توآرام گرفتم
يك عمرقرارازدل ناكام گرفتم

ابوالحسن ورزي


باز هم مهرتومي‌پرورم اندر دل تنگ
گر چه
عمري به تو دل بستم و يارم نشدي

گلچين احمدي


بي محبّت مگذران عمرعزيز خويش را
در بهاران
عندليب ودرخزان پروانه باش

صائب تبریزی


من پير سال و ماه نيم،يار بي وفا است
بر من
چوعمرمي‌گذرد،پيراز آن شدم

حافظ


بي حاصلم ازعمرگرانمايه «فروغي»
گرجان نروددرپي جانانه‌ام امشب

فروغي بسطامي


در شتاب عمر،فرداهاهمه ديروز شد
نارسيده نوبهاران فصل تابستان گذشت

مهدي سهيلي


آگه نيم كه عمر گرامي چسان گذشت
خوابم
ربوده بودكه اين كاروان گذشت

آزاد كشميري


ازرفتن جانان زبرم رفتن جان به
عمري كه
به تلخي گذردمردن از آن به

شريف تبريزي


به احتياط زدست خضرپياله بگير
مبادآب حياتت دهدبه جاي شراب

صائب تبریزی


عمرطي گشت وميسّرنشدآخركه توروزي
به كنارم
بنشيني غم دل را بنشاني

پژمان بختياري


روزهاي شادي وغم درشمارعمرمااست
گر درون
كاخ عزّت يا كه در زندان گذشت

مهدي سهيلي
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید