نمایش پست تنها
  #29  
قدیمی 10-03-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شنیدم که چون قوی زیبــا بمیرد ** فریبنـــده زاد و فریبـــا بمیرد

شب مرگ تنها نشیند به موجی ** رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

درآن گوشه چندان غزل خواندآن شب** که خود در میان غزل ها بمیرد

گروهی برآنند کاین مرغ شیدا ** کجا عاشقی کرد آن جا بمیرد

شب مرگ از بیم آن جا شتابد ** که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باور نکردم ** ندیدم که قویی به صحرا بمیرد

چو روزی ز آغوش دریا برآمد ** شبی هم در آغوش دریا بمیرد

تو دریای من بودی آغوش واکن ** که می خواهد این قوی زیبا بمیرد

This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 772x882.
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید