آموزش تصویری اصطلاحات انگلیسی همراه با مثال کاربردی
اصطلاح شماره 1
Keep something under your hat
معنی: چیزی را از دیگران مخفی نگه داشتن، تو دل خود نگه داشتن
- You should keep the news under your hat.
- تو باید این خبر را از بقیه مخفی نگه داری.
-----------------------------------------------------
اصطلاح شماره 2
Drive somebody up the wall
معنی: کسی را عصبانی کردن
- That noise is driving me up the wall.
- آن صدا دارد من را عصبانی می کند.
- The news will drive him up the wall.
- آن خبر او را عصبانی خواهد کرد.
------------------------------------
اصطلاح شماره 3
Don't count your chickens (until they've hatched)
معادل فارسی: جوجه را آخر پاییز می شمارند.
- Next Friday I will finally be able to pay you back that money I owe you.
- I won't count my chickens until they have hatched.
- جمعه آینده بالاخره می توانم آن پولی که به تو بدهکار هستم را پس بدهم.
- جوجه را آخر پاییز می شمارند (بعداً معلوم می شود).
----------------------------------
اصطلاح شماره 4
Be in the same boat
توضیح فارسی: در شرایط مشابهی بودن (از لحاظ سختی)
She and her classmates all have to prepare for an exam this week. They're all in the same boat.
او و همه همکلاسیهایش مجبور هستند خودشان را برای یک امتحان در این هفته آماده کنند. همه آنها همین وضع را دارند.
--------------------------------------------
اصطلاح شماره 5
When pigs can fly
معني: به همین خیال باش، وقت گل نی
- I'm going to buy a big car by the end of the year.
- Yes, when pigs can fly!
- می خواهم تا آخر سال یک ماشین بزرگ بخرم.
- به همین خیال باش!