!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط qazal.banoo
اتفاقا منم خیلی دوس دارم به اون حد از جنون برسم که مث این ترانه سرا بنویسم اما نه به این صورت ... متفاوت تر............
یعنی منم با همچین شاهکاری موافقم ولی نه با این مسیر !
نمیدونم شاید خوب بلد نیستم حرفمو انتقال بدمم ...
منظورم از تفاوت چیزایی مث ایناس ...
" مولانا قبل از ملاقات باشمس از اساتید بنام روزگار خویش بوده که شاگردان بسیاری افتخار بهره مندی از تدریس ایشان را داشتند و بطور جدی ادامه داشت بدون اینکه حرفی از مستی و مستانگی باشد تا اینکه به یکباره آشنایی با شمس رخ داد طوریکه مولانا مدتی درس و تدریس را رها کرد و فقط به همنشینی با شمس اکتفا میکرد تا جایی که بی محابا حتی در بازار با وجد و شعف به رقص در میامد چه حقیقتی براین استاد بنام آشکار شده بود؟شاید به همین دلیل آگاهی محض به می ناب تشبیه شده زیرا حتی شخصی مثل مولانا را با آن همه دانسته ها چنان مدهوش و سرمست میکند گویی با نوای حقیقی ساز الهی هماهنگ و موزون گشته و از شادی در پوست نمی گنجد .... "
|
با این مثال می خوام بگم که این "می" یا "روانگردان" میتونه چیزای دیگه ای هم باشه که مارو به سرحد جنون برسونه ...
مث مدهوشی مولانا.....
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
|