نمایش پست تنها
  #221  
قدیمی 05-16-2012
mohammad.90 آواتار ها
mohammad.90 mohammad.90 آنلاین نیست.
مدیر بخش ورزش
 
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242

6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض واژه نامه لهجه شیرازی

آرمه (ویار)
  • ال باخارا (آلو بخارا)
  • آمخته (عادت کرده)
  • اِراض کردن (هول کردن)
  • باد کردن (تکبر به خرج دادن)
  • ببه (محبوب، عزیز، معمولاً برای فرزند گفته می شود)
  • بُقُرنه (حلقوم)، پالون سُویده (حیله گر و مکار)
  • تاتی کردن (راه رفتن ابتدایی بچه ها)
  • جار (بانگ و فریاد)
  • جَر (دعوا و کشمکش)
  • چَپَری (فوری- سریع)
  • چپاکشی (اسباب کشی)
  • حصین (گلدان سفالی)
  • حال اومدن (چاق شدن)
  • خاکشیر مزاج (با همه کس سازگاری دارد)
  • خزوک (سوسک سیاه)
  • کله پوک (مارمولک)
  • ریشمیز (موریانه)
  • دولک (دوست دختر ، زید)
  • داچی (داداش)
  • دُب (لجباز)
  • رِچ (ردیف)
  • رنج (کوچک)
  • زلیبی (زولبیا)
  • زِنِشت (جربزه، جوهر)
  • سُپ (گونه)
  • سرقدم رفتن (اسهال داشتن)
  • شافتک (سوت)
  • شِوِر (شل و ول)
  • صب و صب (صبح فردا)
  • گا (زود)
  • ضَف کردن - پنوم (پنهان کردن)
  • طیفه (طایفه)
  • عزّوجز (التماس)
  • عزیز تِرانی (بچه لوس و ننر و یکی یکدانه)
  • غول (جای گود- برای استخر و حوض یا آبگیر به کار می رود)
  • غنچه دوسی (خواهر شوهری که ازدواج نکرده است)
  • فَلّی (بی نظم- درهم)، فند زدن (شعبده بازی)
  • قاپ قمارخونه (کنایه از آدم همه فن حریف)
  • قُرتِراق (رعد، تندر)، کَپه (نیمه، نصفه)
  • تشه برق ( رعد و برق کوچک )
  • کُترم (ناراحت)
  • گاسَم (شاید)
  • گِل غلته (روی زمین غلتیدن)
  • لُبَّک (بسیار چاق، تپل)
  • لِبدی (بد لباس، بدترکیب و بی بندوبار)
  • مُچنه (مچاله)
  • مُنج (به اندازه یک مشت)
  • نغّه (گریه بهانه جویانه کودکان)
  • ناکو (بد قلق)
  • وادنگ اومدن (دبه کردن)
  • واگوشک (لغز- چیستان، معما)
  • هاتون، هاتون (دیر، دیر- به ندرت)
  • هولی حمالی (الاکلنگ)
  • یی دری (مستراح)
  • یتیم غوره (گدا گشنه و بی کس و کار)
  • الکی خوشال ( خوشحالی بی مورد )
  • زرتنگ ( تمسخر زرنگی )
  • اوفِی (کنایه از خنک شدن دل )
  • چِکِنه ( چسبنده)
  • دیونه (دیوانه)
  • هاشپت (آدم مشنگ)
  • سِوُ (جدا کردن )
  • علاءِدّه(به طور جداگانه )
  • اُوزون (آویزان)
  • پتی (برهنه ، لخت )
  • اُرسی (دمپایی )
  • کُتُو (کتاب)
  • دسّک (دفتر)
  • قایِم (کنایه از محکم ضربه زدن )
  • دمِ رو ، روُدار (پشت سر هم ،پیوسته )
  • سِوِر (استوار ،مقاوم ،تیز)
  • سلو سلو (آهسته آهسته )
  • دَلّی (سطل )
  • جلد (سریع )
  • کِر (گوشه)
  • وَر (طرف ، بر)
  • وِر (زِر)
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ،
از لطف به سوی ما نیایی

هرگه که ترا دهیم دردی ،
نالان شوی و به سویم ایی

هر دم که ترا دهم شفایی ،
یاغی شوی و دگر نیایی . . .
ای بنده تو سخت بیوفایی ...
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید