« ايران »، صداي خستهام را بشنو اي « ايران »
شكواي ناي خستهام را بشنو اي « ايران »
ميخوانم آوازي ميان ضرب توفانها
ميخوانمت با رعد و برق و باد و بارانها
آواز من هر چند ايرانم غمانگيز است
با اين همه از عشق، از عشق تو لبريز است
من از «دماوند» و « سهند » ت قصه ميگويم
از كوههاي سربلندت قصه ميگويم
از رودهايت، اشكهاي غرقه در خونت
از خشم « كرخه »، از نزاريهاي كارونت
در ذهن من ريگ روانت نيز سرسبز است
حتا كويرت نيز بيپاييز سرسبز است
ديگر چه جاي باغهاي چون بهشت تو
اي در خزان هم سبز بودن سرنوشت تو
اوج ستونهاي بلندت « تخت جمشيد » ت
از سربلندي سر رسانيده به خورشيدت
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|