نمایش پست تنها
  #12  
قدیمی 03-25-2013
li@
Guest
 
نوشته ها: n/a
پیش فرض


خاطرات عید!

الان که فکرشو میکنم میبینم قشنگترین خاطرات کودکیم در عید نوروز اتفاق افتاده .اصلاْ ایام عید یه رنگ و بوی دیگه ای داشت !معمولاْ هوا آفتابی بود!بوی طراوت در حیاط و کوچه می پیچید !صدای ملوچ ها(گنجشکها)روی شاخه درختها شنیدنی بود! لباسهای نو! بوی اسکناس تا نخورده!چنان تاثیری در ذهن من گذاشته که بعد از سالها وقتی چشمامو میبندم با یاد آوری خاطراتشون لذت میبرم!

یکی از قشنگترین خاطرات پوشیدن لباسهای نو بعد از سال تحویل و رفتن تو کوچه و نشون دادن به دوستان بود! وای که چه لذتی داشت! معمولاْ برای من کفش چرمی میخریدن.پوشیدنش چه احساس خوبی داشت!اصلاْ اون لحظه شدیداْ احساس خوشتیپی میکردیم در حد ارویس پریسلی !

غم و غصه ای نبود فقط شادی بود و لذت از تعطیلی از بهار از تفریح و مسافرت از شیرینی و کلوچه های عید و غذاهای خوشمزه!کارتونهای تلویزیون !چلوخورشت سبزی شب عیدومجموعه ای بود درست مثل کارتون پینوکیو توی شهر اسباب بازی ها!!!!..... ولی ته دلمون یه گوشه چشمی هم به بعد از سیزده بدر داشتیم و این کمی دلتنگمون میکرد!و اینکه هنوز کلی از جریمه های عید رو ننوشتیم!

من و خانواده در کودکی توی این ایام اغلب می ر فتیم شهرقصرشیرین خانه مادر بزرگم (مادری)...پدر بزرگم(ناتنی) نظامی بود و محل خدمتش اونجا بود! توی قصرشیرین زیبایی های بهار دوچندان بود چون معمولاْ در اون زمان بهار زودتر به قصر شیرین می آمد و همه جا رو سرسبز میکرد!

حلاوت بازی با دایی ها و خاله ها همراه با خرج کردن عیدهامون توی بازار چینی فروشهای قصر شیرین لذتی داشت که زبان از وصفش قاصره! لذت خریدن یه ذره بین یا یه تفنگ اسباب بازی توی اون ایام رو نمیتونم با هیچ لذتی مقایسه کنم .احساس خوشبختی در اوج بودو همتا نداشت! یادش بخیر دیگه پدربزرگ و مادر بزرگ توی این دنیا نیستن خدا رحمتشون کنه !


ویرایش توسط ترنم : 03-25-2013 در ساعت 04:31 PM دلیل: حذف لینک
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید