نمایش پست تنها
  #6  
قدیمی 04-11-2013
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow اشعار فاطمیه ، اشعاری در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) ، اشعاری در رثای ام ابیها، اشعار مذهبی در وصف حضرت فاطمه (س)







اشعار فاطمیه - رضا جعفری



ابر کبود پلک تو در حال بارش است

وضعیت هوا و همین یک گزارش است



آئینه ات کجاست؟ نگاهی به خود کنی

تصویر تو در آینه هم رو به کاهش است



جارو مکن که سرفه بگیرد تو را مگر

من مرده ام ، بخواب ، نه یک امر ، خواهش است



تو جلوه کن به عرش که در رشدش این گیاه

هرروز پنج ثانیه محتاج تابش است



وقت نماز با تو خدا حرف میزند؟

یا فاطمه مقابل خود در نیایش است؟



تو ناز کن که ناز تو را میخرد خدا

کوری چشم خیره سر هر چه عایشه است



رضا جعفری



*******************



اشعار فاطمیه - علی آمره



بعد تو....



دیگر از این همه تکرار دلم میگیرد

از در و کوچه و دیوار دلم میگیرد



ای که دور از همه گان دست به پهلو بردی

درد خود را مکن انکار دلم میگیرد



مادر از شوری چشمان همه مردم شهر

سر مکن چادر گلدار دلم میگیرد



و شبی شکوه کنان چاه به نخلی میگفت:

که ز سوز دل سردار دلم میگیرد



بعد تو زینب و کلثوم و حسن بود و حسین..

و نوک خونی مسمار؛ دلم میگیرد

**

در پی خاک تو میگردم و باز از فکر

اینکه نا محرمم انگار دلم میگیرد



علی آمره



******************



اشعار فاطمیه - قاسم صرافان



دستان ساقی بسته



خاکستر این لانه اصلا دیدنی نیست

آتش در این کاشانه اصلا دیدنی نیست



در پیش چشمان ترِ یک شمع خاموش

افتادن پروانه اصلا دیدنی نیست



وا می‌شد این در رو به اقیانوس و امروز

پشت در این خانه اصلا دیدنی نیست



دستان ساقی بسته و ساغر شکسته

خون بر درِ میخانه اصلا دیدنی نیست



وقتی بیفتد چادر خاکی، خدایا!

هم از سر و هم شانه اصلا دیدنی نیست



بر صورت معصوم یک زن جای یک دست

ـ یک دست نامردانه ـ اصلا دیدنی نیست



باور کنید افتادن یک مرغ زخمی

بین چهل دیوانه اصلا دیدنی نیست



«من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم...»

نه رفتن جانانه اصلا دیدنی نیست



قاسم صرافان



********************



اشعار فاطمیه - سید محمد میر هاشمی



باران عنایت



ما طایفه ی درد شفا را زتو خواهیم

مجروح دلانیم دوا را زتو خواهیم



افسرده شدیم از اثر کثرت غفلت

ای خاطره سبز صفا را زتو خواهیم



از فرط فراموشی مرگ اشک نداریم

ای کوثر جوشنده بکا را زتو خواهیم



ای خانه ی ذکر تو خرابات محبان

ما باده ی جان بخش بقا را زتو خواهیم



پا بست کویریم عطش هم سخن ماست

باران عنایات خدا را زتو خواهیم



بال و پر ما سوخته ای یاس شهیده

پرواز به سوی شهدا را زتو خواهیم



جانبازترین مادر عالم نظری کن

جان دادن در کرببلا را زتو خواهیم



دنیا چه بها دارد اگر اهل نباشیم؟

اهلیت و ایمان و ولا را زتو خواهیم



همراهی سادات یقین فیض عظیمی است

این اُنس به اولاد شما را زتو خواهیم



ما منتظر آمدن مصلح کُلّیم

دیگر فرج آل عبا را زتو خواهیم



از جلوه ی آن منتقم چهره ی نیلی

پایان غم و درد و عزا را زتو خواهیم



سید محمد میر هاشمی



********************



اشعار فاطمیه – علی اکبر لطیفیان



دست خدا در خلقت زهرا چه ها کرد

سر تا به پا اعجاز را بر او عطا کرد



تا این که گنج مخفی اش پنهان نمانَد

طرح جدیدی از خداوندی به پا کرد



نوری سرشت و مدتی بعد از سرشتن

او را به نام حضرت زهرا صدا کرد



وقتی برای بار اول، فاطمه گفت

آنجا حساب "فاطمیون" را جدا کرد



او جای خود دارد، کنیز خانه ی او

با یک نگاهی خاک را مثل طلا کرد



حوریه بود و دستهایش پینه می بست

از بس که در این خانه گندم آسیا کرد



نان شبش در دست مسکین مدینه...

می رفت، یعنی روزه را با آب وا کرد



امشب دخیل چادری پر وصله هستم

آن چادری که بی خدا را با خدا کرد



این هم یکی از معجزات درب خانه است

در سینه چندین استخوان را جا به جا کرد



علی اکبر لطیفیان



*********************


__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید