[آناهیتا الهه آبها]

نوشته اصلی توسط GolBarg

به فَلکه میگن فِلکه من این فلکه گاز واسم اشناس
اره اناهیتا جان..هر روقت خاله م اینا رو میبینم کلی از حرف زدنشون میخندیم این تاپیکووووووووووو منم دوست دارم

مینا من عاشق لهجه یزدی ها و شیرازی هام خوشا به حالتون وقتی دور هم جمع میشین جای من خالی...

نوشته اصلی توسط hossein_1971

سلام آناهیتا جان خیلی خیلی خوش اومدی
هههههههههههههه
هههههههههههههههه
وووووووووووووووووووووووووووووو ووو
آره دقیقا آخر هر کلمه ای از -و- استفاده میشه
مثل همون کیکو - کتابو - دفترو - هههههههههه
ولی تنها چیزی که متفاوته گازو هست
فلکه گاز هست و همه به همین نام صدا میزنن
یا میدان آزادی که اسم جدیدشه

ممنون حسین جان
اصلا خودتواذیت نکنی ها راضی به زحمت نیستیم فقط اومدیم خودتو ببینیم
جدی فلکه گازو نمیگین؟شوفاژو که دیگه میگین؟
ما یه هم اتاقی داشتیم یعنی داریم بنده خدا هنوز زنده اس! بهارنارنج های تو حیاطشونو خشک میکرد و به نخ میبست
بعد اونوقت می آورد رو تختش میذاشت منم که به انواع بوی گل حساسیت دارم
هروقت می اومدم تو اتاق تا دو ساعت عطسه میکردم هرچی هم بهش میگفتم جمعشون کن مگه گوش میداد
اجازه هست یه لطیفه بگم؟
میگم
یه آقا شیرازیه داشته خمیازه میکشیده خانومش بهش میگه فلانی تا دهنت بازه اون بچه هم صدا بزن!