موضوع: سهراب سپهری
نمایش پست تنها
  #23  
قدیمی 09-20-2011
Red آواتار ها
Red Red آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Aug 2011
محل سکونت: اصفهان
نوشته ها: 159
سپاسها: : 136

306 سپاس در 164 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Red به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اي شور، اي قديم

صبح
شور ابعاد عيد
ذايقه را سايه كرد.
عكس من افتاد در مساحت تقويم:
در خم آن كودكانه هاي مورب،
روي سرازيري فراغت يك عيد
داد زدم:
(( به، چه هوايي! ))
در ريه هايم وضوح بال تمام پرندهاي جهان بود.
آن روز
آب، چه تر بود!
باد به شكل لجاجت متواري بود.
من همه مشق هاي هندسي ام را
روي زمين چيده بودم.
آن روز
چند مثلث در آب
غرق شدند.
من
گيج شدم،
جست زدم روي كوه نقشه جغرافي:
(( آي، هليكوپتر نجات! ))
حيف:
طرح دهان در عبور باد بهم ريخت.
***
اي وزش شور، اي شديدترين شكل!
سايه ليوان آب را
تا عطش اين صداقت متلاشي
راهنمايي كن.
*****
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Red به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید