نمایش پست تنها
  #30  
قدیمی 07-04-2009
abadani آواتار ها
abadani abadani آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 1,022
سپاسها: : 0

13 سپاس در 12 نوشته ایشان در یکماه اخیر
abadani به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اما غزل: اين قالب شعري شايد شاه ماهي شعر ايراني باشد که در ميان همه انواع شعر محبوبيت و مقبوليت خاص خود را در بین ایرانیان دارد. براي بيان مضامين عارفانه و عاشقانه بسيار مناسب است و از ديرباز شايد رايجترين قالب شعري در ادبيات گرانقدر فارسي بوده است. غزل در معني زن زيبا روي درشت چشم است(يکي از معاني)و در ادبيات عبارت است از نوع شعري که قافيه آن در مصرعهاي دوم هر بيت مندرج است رديف هم میتواند داشته باشد که آن هم در مصرع اول و دوم بيت اول و همه مصرعهاي دوم ساير ابيات مي آيد . همچنين ابيات آن پيوستگي معنايي ندارند و هر بيت معني مستقل خود را دارد و با بيت ديگر کامل نمي شود. شماره ابيات غزل بين هفت تا سيزده است هر چند که برخی شعرا غزل سه بيتي هم سروده اند و گاه غزلهاي بيش از سي بيت هم گفته اند البته به ندرت. براي شناخت بيشتر غزل و تسهيل در تشخيص آن به مثالهاي زير دقت کنيد:
رسيد مژده که ايام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنين نيز هم نخواهد ماند
من ارچه در نظر يار خاکسارشدم
رقيب نيز چنين محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشير مي زند همه را
کسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند
غنيمتي شمر اي شمع وصل پروانه
که اين معامله تا صبحدم نخواهد ماند...
در ابيات فوق نخواهد ماند هرچه هست رديف است و غم، هم، محترم ،حرم و صبحدم که در مصرعهاي اول و دوم بيت اول و مصرعهاي چهارم ،ششم و هشتم آمده اند کلمات قافيه اند و در همين کلمات قافيه م و فتحه ماقبل آن قافيه محسوب مي شوند که در جاي خود مفصل توضيح خواهند شد.
از جمله غزل سرايان بزرگ ادبيات فارسي رودکي سمرقندي، فرخي سيستاني، انوري ابيوردي، سنايي غزنوي در قرون چهارم و پنجم ، عطارنيشابوري در قرن ششم، سعدي شيرازي و مولانا جلال الدين بلخي در قرن هفتم ،حافظ شيرازي در قرن هشتم و سرانجام ختم الشعرا جامي در قرن نهم هجري قمري بوده اند. در قرون بعدي نيز شعرايي چون صائب تبريزي، امير خسرو دهلوي و سايرين در عداد شعراي سبک هندي از جمله غزل سرايان نام آشنا هستند و درميان غزل گويان معاصر هم نام مرحوم رهي معيري، استاد شهريار و پروين اعتصامي بيشتر به چشم مي خورد. اينها البته سرامدان غزل اند و الا غزل گويان فراوان ديگري هم هستند که توضيح نامشان مقال را طولاني مي کند و خوب است به مناسبتهاي خاصي به آنها نيز پرداخته شود مانند خواجوي کرماني که حافظ طرز سخن خود را از او گرفت:
استاد سخن سعدي است نزد همه کس اما
دارد غزل حافظ طرز غزل خواجو
آنچنان که ميدانيم غزل عاشقانه با بيان سعدي به اوج اعلاي خود رسيد و مولوي نيز غزل عارفانه را به بالاترين نقطه خود رساند و اين هر دو بزرگ بزرگوار در قرن هفتم مي زيسته اند. لازم به ذکر است که عرفان توسط سنایی و بعد فرید الدین عطار نیشابوری وارد غزل فارسی شد آنجا که مولانا فرماید:
عطار روح بود و سنایی دو چشم او
ما از پی سنایی و عطار آمدیم
اما در قرن هشتم لسان الغيب خواجه شمس الدين محمد ملقب به حافظ به تلفيق اين دو مضمون یعنی عشق و عرفان در غزل پرداخت و درجه اعلاي آن هم که بر همگان مشخص است و شاید لازم به افزودن نباشد که سعدي اينبار نيز در سخن گوي سبقت را از همگان ربوده است و به استادي تام در مرحله غزل رسيده است. خداوند روح عزیز همه آنان را غريق رحمت بي منتهاي خود کند و همه ديگراني که به هر نحو به خدمت به ادب و علم و افتخار اين ملک کهن همت گماشته اند را بيامرزد
و اينک غزلي از سعدي:
از تو با مصلحت خويش نمي پردازم
همچو پروانه همي سوزم و در پروازم
گر تواني که بجويي دلم امروز بجوي
ور نه بسيار بجويي و نيابي بازم
همچو چنگم سر تسليم و ارادت در پيش
تو به هر ضرب که خواهي بزن و بنوازم
من خراباتيم و عاشق و ديوانه و مست
بيشتر زين چه حکايت بکند غمازم
ماجراي دل ديوانه بگفتم به طبيب
که همه شب در چشم است برويت بازم
گفت از اين نوع حکايت که تو داري سعدي
درد عشق است و ندانم به چه درمان سازم .
از حافظ و دیگران هم خواهیم نوشت و خواند با شما
یا علی مدد

ویرایش توسط abadani : 07-04-2009 در ساعت 05:00 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید