نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 12-04-2007
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Exclamation رباعیات خیام نیشابوری

نويسنده: خیام نیشابوری
کتاب: رباعیات خیام

زان پيش که کوزه‌ها کنند از گل ما


برخيز و بيا بتا براي دل ما
حل کن به جمال خويشتن مشکل ما

يک کوزه شراب تا بهم نوش کنيم
زان پيش که کوزه‌ها کنند از گل ما



چون عهده نمی‌شود کسی فردا را
حالی خوش کن تو اين دل شيدا را

می نوش بماهتاب اي ماه که ماه
بسيار بتابد و نيابد ما را



قرآن که مهين کلام خوانند آن را
گه گاه نه بر دوام خوانند آن را

بر گرد پياله آيتی هست مقيم
کاندرهمه جا مدام خوانند آن را




گر می نخوری طعنه مزن مستانرا
بنياد مکن تو حيله و دستانرا

تو غره بدان مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلام‌ست آنرا



هر چند که رنگ و بوي زيباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا




مائيم و می و مطرب و اين کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب

فارغ ز امید رحمت و بيم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب




آن قصر که جمشيد در او جام گرفت
آهو بچه کرد و شير آرام گرفت

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر
ديدی که چگونه گور بهرام گرفت




ابر آمد و باز بر سر سبزه گريست
بی باده ارغوان نمیبايد زيست

اين سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کيست




اکنون که گل سعادتت پربار است
دست تو ز جام می چرا بيکار است

می‌خور که زمانه دشمنی غدار است
دريافتن روز چنين دشوار است





امروز ترا دسترس فردا نيست
و انديشه فردات بجز سودا نيست

ضايع مکن اين دم ار دلت شيدا
نيست کاين باقی عمر را بها پيدا نيست



__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face

ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 12-05-2007 در ساعت 04:21 AM دلیل: تغییر فونت
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید