پيشگفتار
كوههاي سرسبز بختياري و مزارع پرگل و چمن ، سرزمين پهناوري كه جهانگردان درباره آن توصيفها كرده و مردم آنجا را به رشادت و مردانگي ستوده اند ، همان طور كه پرورش دهنده دليران و جنگجويان تاريخي بوده به مناسبت منابع سرشار و زيبائي طبيعت نيز مهد شعرا و نويسندگان حساس و مردماني بااستعداد و قريحه بوده و مي باشد.
آنجا كه روزي صداي تير تفنگ شكارچيان و شليك مانورهاي قهرمانان مشروطه در دل كوههاي سربرآسمان كشيده طنين انداز مي ش د روزي هم كنار چشمه سارها و زير درختان كهنسال جنگل نواي دل انگيز شعراي بختياري و شعر لري با نغمات دلنشين ني توأم شده از روح حساس و فكر شاعرانه ايرانيان پاك نژاد آن سامان داستانها سروده است .
آن سرزميني كه صمصام السلطنه و سردار اسعدها پرورش داده و براي مبارزه آزاديخواهي و جنگهاي مشروطيت به تهران گسيل داشت ، شعرائي نيز تقديم جهان ادب كرده است.
شعراي بزرگي را كه از چند قرن پيش در نواحي سامان ، چالشتر ، زانيان ، قهفرخ و بروجن به وجود آمدند ،
مي توان مايه افتخار چهارمحال و بختياري دانست ، ولي جاي تأسف است در مجموعه هاي اشعار سخن سرايان اين سرزمين به اشعار بختياري و ترانه هاي محلي توجه نشده ، زيرا آنها كه اهل محل بوده اند آن آثار گرانبها را چون از خود مي دانسته اند از لحاظ لغت شناسي و تحقيق در زبان و لهجه بختياري كه رابطه نزديك با زبان قديم ايران دارد مورد توجه قرار نداده اند و چنين پنداشته اند كه اين اشعار محلي كافي است كه بين مردمان همان سامان زبانزد باشد و چون ديگران معني و مفهوم آن را نمي دانند در دسترس عموم قرار داده نشود و آنان كه زبان بختياري
نمي دانسته اند چون معني و لطافت مضامين اشعار مزبور را در نيافته بودند از نقل و ضبط آن خودداري كرده اند. در صورتيكه همين آثار گرانبهاي محلي نمودار طرز تفكر و نمونه روح حساس مردم آن سرزمين است كه مي تواند تمدن محلي بختياري را معرفي كند ولي همان طور كه مشفق شاعر معاصر بختياري مي گويد:
سرزمين بختياري و محال اربعه
پيش ازين گويندگانش بود و باشد اين زمان
خواهي ارداني محال اربعه باشد كجا
هست آن لار و كيار و ميزدج باگندمان
مركز شعر و سخنداني و دانش بوده است
قهفرخ ، سامان ، بروجن ، شهركرد و جونقان
بختياري را چو پژمان اوستاداني بود
همچنين چون احمدي و افسر شيرين زبان
اگر چه صهباي بروجني معتقد است:
ولي در مرز و بوم بختياري
سخنگويان اگر دارند موطن
چو فرهنگ و ادب نبود در اينجا
به پشت پرده پنهانند چون من
وپژمان در سال 2131 در مقدمه كتاب خود مي نويسد: « بختياري از جميع وسائل سعادت و رفاه محروم مانده و
يك باب مدرسه نيافته ، يك بيمارستان محقر به خود نديده... »
معهذا در اين خطه زرخيز و ادب پرور شعراي بزرگي مانند خود پژمان پا به عرصه وجود نهاده اند كه بر خلاف نظر صهبا پرده از رخسار سخن برانداخته و آسمان ادب و شعر ما را روشن ساخته اند....
...