بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #21  
قدیمی 12-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اتمام حجت با کوفیان
صبح عاشورا، ((برير)) - يكى از ياران امام - به ميدان رفته و رو در روى انبوه سپاه دشمن مى ايستد و بانگ برمى آورد:
((واى بر شما اى كوفيان پيمان شكن ! آيا تمام نامه ها، درخواستها و پيمان هايى را كه بسته بوديد و خدا را نيز بر آن گواه گرفته بوديد فراموش ‍ كرديد؟ واى بر شما خائنان كه خاندان پيمبرتان را دعوت كرديد و قول مساعدت ، يارى و همكارى داديد، ليكن ، اينك كه سوى شما آمده مى خواهيد او را به ((ابن زياد)) تسليم كنيد؟ واى بر شما كه دنائت را به حدى رسانده ايد كه آب را هم به روى او و خانواده اش بستيد.به خدا قسم ! با ذريه و فرزندان پيامبرتان ، پس از وفاتش بد معامله و رفتارى كرديد)).


ضحاك بن عبدالله مشرقى - از ياران امام (عليه السلام ) مى گويد(در شب عاشورا كه امام حسين (عليه السلام ) و يارانش به دعا و نيايش مشغول بودند يك گروه از نيروهاى گشتى عمر سعد از نزديكيهاى اردوى امام مى گذرد و مراقب است و حركات و رفتار ياران امام را زير نظر دارد. در همين حال شنيد كه امام حسين عليه السلام ، اين آيه قرآن را تلاوت مى فرمود: (كافران نپندارند اين مهلت و فرصتى كه به آنان داده ايم براى شان خير و نيكى است ، بلكه تا بيشتر در منجلاب گناه فرو روند كه بر آنان عذابى ذلت آور است ، خداوند هرگز مؤ منين را به همين حال رها نمى كند تا آنكه - با امتحانها و آزمايشها - ناپاك را از پاك جدا و متمايز كند).
وقتى آزمون براى مؤ منان ، حتمى است ، آيا كافران و فاسقان از آن معافند؟... هرگز!
هر دو سپاه ، آماده پيكارند و حسين (عليه السلام ) به سپاه دشمن نزديكتر مى شود، مى خواهد حتى از اين فرصت هم استفاده كند و آيات خدا و سخنان حق را به گوش مردم برساند. او كه زندگى خويش را بر سر فكر، ايده ، عقيده و جهان بينى خود نهاده است ، در سخن هم ، آنچه را كه زندگيش و اعتقادش بر آن استوار است ، بيان مى كند و در ميدان جنگ ، خطاب به عمر سعد كه در بين شخصيتهاى كوفه و در مركز ستاد دشمن ايستاده است ، مى گويد:
((ستايش خدايى را سزاست كه دنيا را آفريد و آن را خانه زوال و ناپايدارى قرار داد. دنيايى كه با مردم ، هر روز به رنگى است و هر حال ، به شكلى .
((فريب خورده ))، كسى است كه دنياى گذرا فريبش دهد و بدبخت آن كس است كه دچار فتنه دنيا گردد.
اى مردم ! اين دنيايى كه طمع طمعكاران را در آنى بهم مى زند و اميد هر كس را كه بر دنيا اعتماد كند مى برد، فريبتان ندهد.
مى بينم كه بر كارى گرد آمده ايد كه در آن ، خدايتان را به خشم آورده ايد. خدايمان خوب خدايى است ولى شما بد بندگانى هستيد. زمانى به خدا و پيامبرش ايمان آورديد و به حكمش گردن نهاديد، اما اينك ، براى جنگ با خاندان و عترتش ، صف آرايى كرده و آهنگ كشتن و اسير كردنشان را داريد.
اين شيطانست كه بر شما چيره گشته و عقل و هوش و اراده تان را از سرتان ربوده است و شما را از ياد خداى بزرگ ، غافل كرده است ، مرگ و هلاكت بر شما باد و بر آنچه كه در پى آنيد و به خاطر آن مى جنگيد...)).




امام حسين (عليه السلام ) براى آن كه حجت را تمام كرده باشد و جاى هيچگونه بهانه جويى و عذرتراشى و توجيه براى آنان نماند، پيش اردوى دشمن مى رود و پس از مقدارى دعا و نيايش به درگاه خدا، با صدايى رسا، رو به سپاه دشمن ، مى گويد:
((اى مردم عراق ! سخنم را بشنويد و دركشتنم شتاب نكنيد، تا طبق مسؤ وليتم شما را هشدار و پندى دهم . اگر عذرم را از آمدن به سوى شما پذيرفته و سخنم را تصديق كرديد و انصاف به خرج داديد، سعادتمند مى شويد و راهى براى كشتنم نخواهيد داشت و گرنه ، حتى لحظه اى هم مرا مهلت ندهيد.
سرپرست من خدايى است كه قرآن را فرستاده و او ولى و پشتيبان نيكان است )).
سپس مى گويد:
((اكنون بنگريد كه من كيستم ؟ آنگاه وجدان خويش را به زير تازيانه سرزنش بكشيد و بنگريد، آيا كشتن من و هتك حرمتم برايتان شايسته است ؟!
مگر من پسر دختر پيامبر شما نيستم ؟!
مگر پدرم جانشين و پسر عموى پيامبر و اولين گرونده به او نيست ؟
مگر حمزه ، سالار شهيدان ، عموى پدرم نيست ؟
مگر جعفر طيار، عمويم نيست ؟
مگر اين سخن پيامبر را نشنيده ايد كه درباره من و برادرم امام حسن (عليه السلام ) فرمود: ((اين دو، سروران جوانان بهشتى هستند؟)) در ميان شما هستند كسانى كه اين گفتار را از رسول خدا شنيده اند. آيا اين كافى نيست كه شما را از ريختن خونم باز دارد؟ اكنون از شرق تا غرب ، در روى زمين ، پسر دختر پيامبرى جز من وجود ندارد.
آيا از شما كسى را كشته ام يا مالى را تباه ساخته ام كه به قصاص آن ، مى خواهيد خونم را بريزيد؟!...)).
آنگاه چند نفر از بزرگان اردوى دشمن را صدا مى كند - به نام - و مى گويد:
((مگر شما نبوديد كه برايم نامه نوشتيد كه : همه چيز آماده است و مردم ، همچون ارتشى آراسته و مهيا، حاضر به فداكارى در ركاب تواند، هر چه زودتر بشتاب ؟!)).
- نه ، ما چنين نكرده ايم .
- سبحان الله ! به خدا سوگند كه شما چنين كرده ايد!
آنگاه به حضرت مى گويند:
اگر بخواهى جانت سالم بماند و از اين مهلكه به سلامت برهى و هيچ آسيبى به تو نرسد، به حكومت و امر يزيد گردن بنه ...
امام :
((... نه به خدا! هرگز همچون ذليلان ، با شما بيعت نخواهم كرد و دست شما را به عنوان سرسپردگى ، نخواهم فشرد و هرگز چون بردگان فرومايه ، شما را به رسميت نخواهم شناخت و فرار نخواهم كرد. من از هر متكبر و گردنكشى كه به روز جزا ايمان ندارد، به خداى خويشتن و پروردگار شما پناه مى برم )).
امام ، با نشان دادن قاطعيت و صراحت خويش ، موضع خود را در برابر تسليم برده وار، در مقابل جائران تيره انديش و مهاجمان آلت دست جبهه منافقين ، مشخص مى كند و بر همه روشن مى سازد كه به خاطر حق خواهى و عدالت جويى تصميم بر ادامه اين راه گرفته است . اين اساس عقيده و جهان بينى و ايدئولوژى امام است كه بارها از آن سخن گفته است . در آن وقت كه در وسط راه ، خبر شهادت مجاهد بزرگى چونان ((مسلم بن عقيل )) را در كوفه شنيد، براى تقويت روحيه افراد و نفرات سپاه خويش ، اشعارى را خواند بدين مضمون كه :
((اگر دنيا و زندگى ناپايدار آن ، ارزشى داشته باشد، سراى جاودانه خدا كه پاداش مى دهد، برتر و گراميتر است .
و اگر پيكرها براى مرگ ، ايجاد شده اند پس چه بهتر كه در راه خدا، شخص ، كشته شمشير گردد و اگر روزى ها معين شده است ، حرص و طمع براى چه ...)).
اين فلسفه و جهان بينى عميق امام و يارانش است ، ولى دشمنانش ‍ چه ؟ كفى روى آب .
آنان ، دلخوش اند، كه ((هستند)) و اينان شادان ، كه ((رستند)). كافران در زندگى شان فقط ((وجود)) دارند و ((بودن )) برايشان همه چيز است ، ولى ((چگونه بودن )) به هيچوجه ، برايشان مطرح نيست و بزرگترين فاجعه براى انسانيت انسان و هولناكترين سقوط براى او از همينجا ريشه مى گيرد كه لحظه اى نينديشد كه : ((بايد چگونه باشد؟)).


ميدان غرق هياهوست و از هر سويى صدايى برمى خيزد، حسين مى داند كه تاريخ ، اين صحنه را با تمام جزئياتش ثبت خواهد كرد و سخنانش به يادگار خواهد ماند و خطبه هايش ، دستمايه تلاش و جهاد روندگان اين راه خواهد گشت و على رغم توطئه ها و فريبها و تلاشهاى مذبوحانه اى كه براى خاموش ساختن فرياد كربلا و بريدن حلقوم گوياى تاريخ و از يادها بردن نام حسين و كربلا از سوى همه جبهه هاى وابسته به زور و حامى اختناق و ائمه كفر و پيشوايان ضلال انجام مى گيرد، ((مكتب عاشورا)) به آموزشگاه بزرگ زندگى و الهام آزادگى و حق باورى و نبرد با ستم تبديل خواهد شد. از اين رو تا آنجا كه در توان دارد، حماسه مى آفريند و به عاشورا معنا و محتوا مى دهد. و در نطق پر شور ديگرى كه با فريادى همهمه ها را مى خواباند و مردم را دعوت به سكوت مى كند، پس از حمد و ستايش خداوند و سلام بر فرشتگان و پيامبران ، چنين مى گويد:


((نابود باد جمعتان ! كه به هنگام سرگردانى تان ، ما را به فرياد رسى خوانديد و ما شتابان و بى تاب به دادخواهى شما شتافتيم و اكنون ، همان شمشيرى كه ما به دستتان داديم به روى ما كشيديد و آتشى را كه به جان دشمنانمان افروختيم بر ما افكنديد. آلت دست دشمن شديد تا بر سر دوست بكوبيد، دشمنانى كه نه عدالتى براى شما گستردند و نه آرمانى از شما برآوردند. و ما را رها كرديد... و همچون ملخ دريايى براى جنگ هجوم آورديد و چون پروانه گرد آمديد... مرگ و نابودى بر شما باد! اى كنيزپرستان و از حزب رانده شدگان و قرآن دورافكنان و حق پوشان و هواخواهان گناهان و پُف هاى شيطان و قانون شكنان ... شما ميوه درخت پيمان شكنى پدرانتان هستيد.
ناپاك پليدزاده (ابن زياد) مرا ميان دو چيز قرار داده : شمشير كشيدن و جنگيدن (و در پايان شهادت ) يا زندگى مذلت بار... اما ما هرگز تن به ذلت نمى دهيم ، ذلت از ما به دور است و خدا و پيامبر و پاكزادان و آزادمردان اين را بر ما روا نمى شمرند. ما هرگز اطاعت از ناكسان را بر ((مرگ شرافتمندانه )) ترجيح نمى دهيم ...)).
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:34 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها