غربگرایی، مشروطيت تا انقلاب اسلامى
نويسنده: مهدي انصاري
معرفی کتاب:
حدود يك قرن از جنبش مردمى و سرنوشت ساز عدالت خواهى كه غربزدگان آن را به مشروطيت اروپايى كشاندند، مى گذرد. بايد از جهات مختلفى اين جنبش دينى ـ مردمى و چالش هاى آن را شناخت كه مى توان به برخى از آن ها اشاره كرد: حوادث ضمنى، جنبى، سياسى، گروهكى و فراماسونى آن، اختلاف ديدگاه هاى متفاوت بين رهبران (روحانيان، غربزدگان و روشن فكران)، دخالت سياست هاى وابسته و سفارت خانه هاى انگليس و روس، نتايج شوم استقرار نظام ضد دينى مشروطيت، كودتاى رضاخانى و تضعيف روحانيان، روند ديانت اجتماعى و.... اين شناخت مى تواند نسل جديد را با ريشه هاى دينى ـ مردمى انقلاب اسلامى و حوادث پس از آن و نقش گروه ها، ديدگاه ها و زمينه سازى هاى انحرافى و دخالت هاى سياسى و تخريبى وابستگان فكرى عقيدتى، غربزدگان، روشن فكران ضد دينى و ملى آشنا كند تا در راه پيشبرد اهداف انقلاب اسلامى خودآگاه، بيدار و هشيار باشد و استقامت ورزد.
انقلاب مشروطيت، نمايان گر نخستين مواجهه مستقيم بين فرهنگ سنتى اسلام و غرب در ايران جديد است. همه كوشش هاى قديم تر در جهت نوسازى ـ هر چند متضمن تحولات در نظام هاى حقوقى، حكومتى و ادارى بود ـ به راه هايى كشانده شد كه تماس دورادورى با ارزش هاى سنتى داشت و هيچ كدام به نحوى آشكار و اساسى با اين ارزش ها معارضه نكرده بود.
برخورد مستقيم غرب و خطرى كه از اين بابت متوجه بود، اهميت نقش علما را در سراسر قرن نوزدهم افزايش داد و در عين حال نفوذ فكرى غرب به آن جا رسيد كه موانعى ميان روشن فكران و مذهبيان ايجاد كرد؛ علماى دينى با شركت در جنبش مشروطيت اين تناقض را كمال بخشيدند.
مشروطيت كه حاصل يك قرن اختلاف و كشمكش ميان دولت و علما بود، در عين حال نفوذ گروه هاى روحانى را در امور سياسى و اجتماعى كاهش داد. همين كاهش سبب شد رفته رفته روحانيان به كلى از سياست بِبُرند و در انزواى كامل از مسايل سياسى و قانونى كشور قرار گيرند، و روشن فكران غربزده در قالب اصلاح گران هوادار مردم و آزادى خواه در صحنه سياست و قدرت اجتماعى و فكرى ظاهر شوند. همچنين افزودن بر اراده سياسى، مجلس و قانون گذارى را در دست داشته باشند، و طبيعى بود كه تا توان داشتند دروازه هاى اعتقادى، اقتصادى، اخلاقى، اجتماعى و سياسى كشور را به روى غرب گشودند و به نام آزادى بيان و نوشتار، اعتقادات سنتى، فرهنگ بومى و مذهبى، نجات هويت ايرانى و شخصيت هخامنشى او، اساس دين و بويژه اسلام را به باد انتقاد و تمسخر گرفتند. آنان توانستند حكم و قانون دين را عملاً متوقف كنند و اسلام را از صحنه سياست و حكومت ايران به كنارى نهند؛ حتى تا روز سقوط حكومت پهلوى، هيچ گونه سخنى از شوراى نظارت مجتهدان و يا دخالت علماى دين كه مشروطه را برپا كردند، به ميان نيامد.
نوشتار حاضر به بررسی تضادهای میان جریان روشنفکری و اسلامخواهی در فاصطه تاریخی انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی می پردازد.
فهرست مطالب کتاب به شرح زیر است:
● جنبش مشروطه؛ جنبش ضد استبدادى و نه ضد استعمارى
● انديشه آزادى
● عقل جديد و جهان بينى عصر روشنگرى
● حاكميت ملى و مذهبى
● استعمار غرب
● جدايى دين از سياست
● روشن فكران و انديشه مشروطيت
● انجمن هاى فراماسونرى و وابسته در مشروطيت
● اختلاف انديشه ها
● منورالفكرها و مشروعيت مشروطه
● آزادى مطبوعات
● غرب گرايان و انقلاب اسلامى
دانلود کتاب:
لينک دانلود (نسخه الکترونيکي با حجم کمتر از يک مگابايت)
براي دانلود، روي لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.